مادر، بیسواد است؛ از ۹ سالگی صیغهی افراد متعدد شدهاست؛ حاصل اولین ازدواجش، یک دختر است که در حال حاضر در بهزیستی تهران به سر میبرد و ۱۲ سال دارد. فرزند بعدی، در اثر مصرف شیشه سقط شدهاست. یکی از فرزندان را به بهای ۵ میلیون تومان، به یک خانوادهی عرب فروخته و تمام پول را خرج مصرف مواد کردهاست. دو فرزند دیگر او را بهزیستی نپذیرفته و در حال حاضر با خودش زندگی میکنند. در جریان فروختن بچه اش متوجه شده که خودش و فرزندش ایدز دارند، اما به خانوادهایی که بچهاش را خریدهاند، نگفتهاست. به گفتهی خودش، به دلیل اینکه ایدز دارد؛ چیزی مصرف نمیکند.
الان برای تامین مخارج زندگی خود و دو فرزندش، در کارخانهی دمپایی کار میکند؛ ساعت کاری او ۷ صبح تا ۷ بعدازظهر است و بچهها در خانه تنها هستند.
به دلیل بیماری و زندگی سختی که داشته، علایم افسردگی در خودش و فرزند بزرگترش که ۸ سال دارد، کاملا مشهود است.