این خانواده در خرابهاى که از نى و آجر سر هم شده، زندگى میکند. یک اتاق کوچک و یک اجاقگاز. پدر معتاد است و بارها به همسرش آسیب رسانده است. بار آخر او را با آب جوش سوزاند و همسرش نیز خانه را ترک کرد. دختر آخرش به خانه رفتوآمد دارد ولى در آن زندگى نمیکند چراکه پدر بارها او را مجبور به تنفروشی کرده است تا براى او پول بیاورد. بنابراین عمویش او را به خانهی خودش برده است. بقیه اعضا نیز با پدر، رفتوآمد ندارد.