گزارش شناسایی محله محمود آباد – مازندران:
نزدیک خانه که میشوی بوی مشمئزکننده ی زباله و فاضلاب امان ایستادن نمیدهد. ابتدا فکر میکنی به محل دپوی زباله آمدهای! اما وقتی میبینی اینجا یک خانه است، خانهای که مادری ۸۵ ساله در آن زندگی میکند، قلبت به درد میآید. به هیچ وجه در باورت نمیگنجد، مگر میشود؟ مگر میشود مادری پیر و بیمار در این زبالهدانی پر از مگس و موش و فاضلاب باشد و پسرانش در محله ای دیگر در آپارتمانی شیک زندکی کنند؟؟!! در باورت نمیگنجد که این زن رنجور، ۵ دختر و ۳ پسر داشته باشد و انگار که در جزیرهای متروکه و بدبو گم شده باشد!!! خدایا این فرزندان بر مادرشان چه روا داشته اند؟ خدایا…
اما بوی فاضلاب امان ات را میبرد و بیشتر از ۳ دقیقه تاب ایستادن نمیآوری. باید بروی. نمیتوانی بایستی.
گزارش شناسایی محله ترک محله بابل – مازندران:
محله در جاده قدیم بابل به آمل قرار دارد.
از نظر معیشت و فرهنگی به دو بخش تقسیم میشود:
در قسمت اصلی محل وضع اقتصادی، بهداشت و زندگی خوب میباشد.
مدرسه تا کلاس ششم(دختر و پسر همراه هم) و خانه بهداشت در محله وجود دارد. برای مقاطع بالاتر به روستاهای اطراف یا شهر بابل میروند.
کوچهٔ بعد از این محل(کوچه کیانی) وضعیت کاملا متفاوتی دارد.
اهالی این محل، غربتها و فارسهایی که مشکلات شدید اقتصادی دارند هستند.
اعتیاد در اکثر خانهها رخنه کرده و شغل اصلی مردم، جمع آوری ضایعات است.
وضع بهداشت بسیار نامناسب است؛فاضلاب خانه ها به کوچه میرود.
طبق گفته اهالی محل دهیار تُرک محله هیچ تلاشی برای بهبود شرایط نمیکند و اگر بودجهای بگیرد برای این کوچه خرج نمیکند.
ازدواج در سن پایین مرسوم است(دختران از۱٣_۱۴ سالگی و پسران از ۱۶_۱٧ سالگی)و اکثرا از دورهٔ ابتدایی،از تحصیل محروم اند.
گزارش شناسایی محله شعبان آباد ایزدشهر – مازندران:
رحمت ۴۰ سال سن دارد اما چهرهاش ۲۰سال پیرتر نشان می دهد. مردی که در اوج جوانی به واسطه افیون شیشه زندگیش را باخته است و مبتلا به بدترین بلاهای زندگی شده است: ایدز، نابینایی و ناشنوایی.
رحمت در خانهای که برادرش در اختیارش قرار داده به همراه مادری پیر که پرستارش است، زندگی میکند… همسرش از وی جدا شده و هر ۳ فرزندش ازدواج کردهاند. اما او در انتظار مرگ ، هنوز هم با شیشه و متادون هم داستان است.
گزارش شناسایی محله کتیا ایزدشهر – مازندران:
کتیا با یک پل کوچک به شعبانآباد متصل میشود که با اینکه اهالی این دومنطقه خویشاوند هستند ولی سطح زندگی ومعیشت در منطقه کتیا پایینتر است.
جملیت این منطقه حدود ۲۰خانوار است که اکثرا وضع مالی خوبی ندارند.
در داخل رودخانه زباله زیادی ریخته شده و بافت محله و خانهها متفاوت است.
چند آلونک کوچک بدون امکانات بهداشتی در آنجا وجود دارد که در هر فضای ۱۲ تا ۱۵ متری یک خانواده زندگی میکنند.
گاز اکثر خانوادهها به علت بدهی طولانی قطع شده است.
به علت نزدیکی به زمینهای کشاورزی و شهرک خوش نشینها، آب منطقه کم فشار و اکثرا قطع میباشد.
خانوادههایی که توان مالی بهتری دارند چاه داخل حیاط حفر کردهاند.
اعتیاد کمابیش وجود دارد وشغل مردم آزاد و روزمزدی است.
کودکان برای تحصیل باید به محله مجاور بروند.
سن ازدواج دراین منطقه برای دختران از ۱۳ تا ۱۵ و پسران از ۱۸ تا ۲۰سال است.
نکته قابل توجه این است که در هر دو محله بجز چند کودکی که در کوچهها بازی میکردند دختران، پسران یا زنان از سر بیکاری در خیابان دیده نمیشدند.
گزارش شناسایی محله کتیا ایزدشهر – مازندران:
۳۳ ساله است. محکم،سخت و آرام. دردهایش از چهرهاش پیدا نیست… تا خودش برایت شرح ندهد، نمیفهمی که این مرد ۱۶ سال متوالی دیالیز میشود. دردهای خود و خواهرانش را با متانت و دقیق برایت بازگو میکند. روحالله، ۲ خواهر و دامادش، همگی دیالیزی هستند. هرکدامشان سالهای زیادی است که این رنج را تحمل میکنند. او یک بار عمل پیوند کلیه کرده که بدنش آن را پس زده.
نگران خود و خواهرانش است، نگران قطعی گاز و آب خانه. بخاری و آبگرمکن و حمام دارد ولی بدون گاز به کارش نمیآیند. همسرش او را ترک کرده و بهبودی کامل او را برای برگشتن شرط کرده است… با مادر میانسالش زندگی میکند و بیکار است و کمبود امکانات زندگی بر دردهای جسمش افزوده است.