گزارش شناسایی محله خضر – همدان:
محله خضر در شمال شرقی شهر همدان قرار دارد. این محله در گذشته روستایی با همین نام بوده که با توسعه شهر، به آن ملحق شده است و در حال حاضر از محلات حاشیه ی شهر همدان به شمار می آید.
اکثر خانه های محله با مصالح معمولی ساخته شده اند. عرض بیشتر کوچه ها کم است و در صورت بروز حوادث و بلایای طبیعی امدادرسانی به این کوچه ها با مشکل روبرو خواهد شد. در بیشتر کوچه ها با خانه هایی با متراژ کم مواجه می شویم که در آن ها خانواده هایی با جمعیت بالا و رو به رشد ساکن هستند.
تعدادی از مردان به مشاغلی مانند کارگری، جمع آوری ضایعات، دستفروشی و … مشغولند. برخی نیز به دلایلی مثل از کار افتادگی، اعتیاد و …. بیکار هستند.
جرم ، مواد مخدر و … در این محل شایع است. به گفته ی اهالی محل در سال های اخیر با وجود کلانتری از رفت و آمد و پرسه زدن معتادان کم شده است، اما در بعضی قسمت های محله و خصوصاً در ساعات خاصی از شبانه روز شاهد تجمع معتادان و مصرف گروهی آن ها هستیم که متأسفانه در بین آن ها زنان و کودکان هم دیده می شوند.
چندین مورد مدرسه و خانه بهداشت در این محله وجود دارد اما با این حال هنوز کودکانی هستند که هیچ پرونده ای در خانه های بهداشت ندارند و همچنین بعضی از آن ها نیز به دلایلی مثل بی سوادی و فقر فرهنگی خانواده ها، اجبار به کار، فقر مالی، بی توجهی مسئولان مدرسه به وضعیت خاص بعضی کودکان و … از تحصیل محروم بوده اند و یا اندکی بعد از سال های اولیه مدرسه، ترک تحصیل کرده اند.
بسیاری از کودکان در مغازه های محله با دستمزد های بسیار پایین مشغول به شاگردی هستند و یا در بازار، سر چهار راه ها و یا در باغ و بهشت (مزار مردگان) دستفروشی می کنند. کار کودک در بسیاری از خانواده ها امری عادی است و تعداد این کودکان هر روز افزایش می یابد.
فضای تفریحی محله به یک پارک کوچک محدود می شود، که افراد معتاد هم در آن رفت و آمد دارند.
خرید و فروش مواد به راحتی در این محله انجام می شود و از بیرون محل نیز برای خرید مواد به اینجا می آیند.
خوشبختانه بخش وسیعی از محله به آب، برق، گاز و سیستم فاضلاب شهری دسترسی دارند، تنها بخشی از مناطق اطراف عمدتاً از سیستم فاضلاب شهری محروم هستند.
گزارش شناسایی محله خضر – همدان:
مادر خانواده دیسک کمر داشت اما نتوانسته بود برای پیگیری درمان اقدام کند، همسرش به کارگری و جمع آوری ضایعات مشغول بود اما به خاطر معلولیتی که داشت، درآمد زیادی کسب نمیکرد، یک پسر 5 ساله داشتند و در خانه ای مستاجر بودند.
گزارش شناسایی محله خضر – همدان:
پدر اعتیاد داشت و در زندان بود، مادر با 2 فرزند کوچکش زندگی می کرد، هر دو کودک سوء تغذیه دارند و خیلی کوچکتر از سنشان به نظر می آیند.
گزارش شناسایی محله خضر – همدان:
قصه پرغصه کودکان شهرمان؛
پدرش اعتیاد داشت و از کودکی او مرد خانه شده بود، هم زمان هم سرکار می رفت و هم مدرسه. اما کم کم مجبور شده بود ترک تحصیل کند، هر کاری می کند از شاگردی در مغاره ها تا فروش آب در مزارمردگان تا برای خانواده نانی به دست آورد.
و حالا که او پسری 13 ساله شده، توانسته خواهر و برادر کوچکترش را به مدرسه بفرستد.
گزارش شناسایی محله خضر – همدان:
زنی بود سرپرست خانواده که همسرش اعتیاد داشته و فوت کرده بود. خودش و پسرش در خانهای بسیار کوچک مستأجر بودند. نتوانسته بودند خانهای بهتر پیدا کنند. دیوارها و کف خانه نم بسیار زیادی داشت.
مادر به رنگآمیزی ظروف سفالی مشغول بود. برای هر ظرف ۳۰۰ تومان دریافت میکرد. درآمد پایین که آن هم ثابت نبود و فقط در بعضی ایام سال کار داشت.
گزارش شناسایی محله خضر – همدان:
در 14 سالگی به همسری مردی 15 سال بزرگتر از خود در آمدهاست واکنون بعد از گذشت 14 سال صاحب 5 فرزند میباشد.
همسرش مدتی بعد از ازدواج درگیر تریاک وسپس هروئین میشود.
در میان صحبتها،مادر به اعتیاد برادران وخواهر خود اشاره میکند که باعث نداشتن پناهگاهی امن برای خودش وفرزندانش شدهاست.
تنها درآمد خانواده از جمع آوری ضایعات وفروش آنها به دست میآید که بخشی از آن صرف خرید مواد مخدر برای پدر میشود.
فرزند کوچک این خانواده از بدو تولد بیمار بوده وباید تحت مداوا قرار گیرد.
گزارش شناسایی شهرستان ملایر – همدان:
علیاصغر سوخت چون در اوج سرمای زمستان خانه کوچکشان سرد بود. گاز و بخاری خانه ما به حد مطلوبی خانهمان را گرم میکرد، اما سینا باید به زغالی که خودشان درست میکردند پناه میبرد.
گزارش شناسایی شهرستان ملایر – همدان:
پیرترین کودکان شهرم (قسمت یک)
محمد دنیادیده بود.
آغاز زندگیش انتهای زندگی خیلیهاست.
هفت ساله بود و کمپ رفته.
عکسش روی دیوار کمپ جزء افتخارات مدیر کمپ بود که “کودک هفت سالهای را در میان خیل بزرگسالان بزهکار ترک داده است”.
نشئگی را میشناخت، خماری را هم.
شناسنامهاش خرج چند ساعت نشئگی پدر و مادرش شده بود.
پیرترین کودکان شهرم(قسمت دوم)
سبحان برادر محمد نشئگی را نمیشناخت اما درد را خیلی خوب میفهمید.
به خاطر چند ساعت نشئگی پدر و مادر، سبحان توسط پدرش جلو ماشین انداخته میشود و پنجاه هزارتومان از راننده میگیرد
و در کنار خرابهای فریاد درد و نشئگی آمیخته با هم به گوش من و مردم شهر نمیرسد.
پیرترین کودکان شهرم(قسمت سوم)
رقیه خواهر محمد روزهای تلخ محمد و پدر و مادرش را ندیده بود.
تازه داشت وارد دنیای پر از درد و تاریکی میشد.
وقتی میخواست بیاید برایش آب و جارو کرده بودند.
پدر، مادر و محمد ترک کرده بودند.
رقیه وارد خانوادهای میشد که حتی جا برای افراد خانواده هم نبود.
به هر حال کمی مهربانتر نشستند تا برایش جایی باز کنند.
مسیر طولانی نبود تا پدر و مادر دوباره شروع به مصرف کنند و رقیه هم وسیلهای شود برای نشئگی پدر و مادر.
الان رقیه طفل سه سالهای در آغوش مادر، کنار خیابان ابزار کار مادر است تا شاید دلی را بسوزاند و پولی بگیرد.
گزارش شناسایی محله نفت سیاه شهرستان ملایر – همدان:
محله ای در حاشیه شهر که سالها قبل توسط افراد کم بضاعتی که توانایی سکونت در شهر را نداشتهاند بنا شدهاست.
هنوز بخشی از خانههای بنا شده فاقد امتیاز های آب و برق و گاز هستند که برای تامین این موارد یا بصورت غیر قانونی یا بصورت قرض گرفتن از همسایه اقدام میکنند.
از نظر بافت شهر سازی به نظر میرسد اصول شهر سازی رعایت نشده و هر خانه ای با توجه به توانایی مالی صاحب خانه بنا شدهاست.
در بخشهایی از این محله زمینهای کشاورزی وجود دارد که تعدادی از مردان محله در آنجا به سبزیکاری مشغول هستند.
یکی از معضلات این محله بیکاری است که گاهی باعث فقر و بوجود آمدن اعتیاد ،بزهکاریهای مختلفی از جمله خورده فروشی مواد مخدر و سرقت و گاهی فحشا شدهاست.
تنها ساختمان فرهنگی محله حسینیهای است که به تازگی در آنجا بنا شده و هنوز به طور کامل ساخته نشدهاست.
اکثر خانواده ها پر جمعیت هستند و از نظر سنی محله جوانی به نظر میآید.
کار کودک در این محله وجود دارد و تعدادی از افراد شناسایی شده به علت مشکلات مالی توانایی ادامه و یا حتی آغاز تحصیل را نداشتهاند.
متاسفانه اعتیاد به شکل فراگیری در این محله به چشم میخورد.
گزارش شناسایی محله های همدان:
توزیع 40 کیسه مواد غذایی در شب 19 ماه رمضان، طرح کوچه گردان عاشق، شهرستان های همدان و ملایر.