دهمین آیین «صفای سعی» جمعیت امام علی(ع)
اینجا صفا و مروه است؛
اینجا هاجری دارد هروله میزند؛
بین کوچههای شوش و مولوی
در بیابانهای کرمان
در کپرهای بلوچستان
هاجری بین صفا و مروه میدود در پی سرابها
برای سیراب کردن اسماعیلش؛
اکنون نوبت ماست بپاخیزیم برای یاری رساندن به هاجران زمان
برای رساندن صدای هروله آنان به گوش خفتگان در بیتفاوتی
برای همصدا و همراه شدن با آنان
باشد که شنیده و دیده شوند هاجران و اسماعیلهای زمان.
آیین «صفای سعی» جمعیت امام علی(ع) با معرفی زنان سرپرست خانوار به عنوان هاجران زمان و مطرح کردن معضلات آنها در هفت دسته از جمله:
۱. معضلات درمان
۲. معضلات مسکن
۳. اعتیاد شوهران و خشونت خانگی علیه زنان
۴. کم سوادی و بی سوادی زنان
۵. بیکاری زنان و محرومیت از استقلال مالی
۶. زنان سرپرست خانوار زندان رفته و زنان کولبر
۷. معضلات تامین اجتماعی و بیمه
این آیین تلاش میکند تا از مشکلات آنان بکاهد و با توانمندسازی آنان کاری کند تا بتوانند در جامعه با دفاع از حقوق خود و فرزندانشان به زندگی سالم ادامه دهند.
صفای سعی را امسال به یکی از این راه ها به جا آوریم:
۱. مهارتآموزی و اشتغالزایی: مهارتی مانند خیاطی، بافتنی و غیره، با آموزش به زنان سرپرست خانواده. تا بتوانند از طریق آن درآمدزایی کرده و چرخ زندگی خود را بچرخانند. خانههای ایرانی اشتغال جمعیت امام علی (ع) این فرصت را ایجاد کرده است تا اعضای جمعیت امام علی به صورت داوطلبانه به آنها مهارتهای لازم را آموزش دهند که پس از فرآیند توانمندسازی، آنها میتوانند از این راه کسب درآمد و استقلال داشته باشند.
۲. اهدای لوازم اولیه مورد نیاز زندگی
۳. حمایت نقدی
۴. آموزش و سوادآموزی
۵. تامین اجتماعی و بیمه
۶. حمایت حقوقی
۷. حمایت روانشناختی
***************************************
رنجهای هاجرهای زمان:
هاجر ۱ – زینب
۳ ماه است در چادر زندگی میکنند! “ولی از پسِ اجاره خانه برنیامد تا اینکه صاحبخانه بیرونشان کرد” …
زینب، مادر مبینِ ۵ ساله است و فرزند دیگرش نیز یک ماه دیگر به دنیا خواهد آمد. اما بدن او دارای عفونت شدیدی است و چون خرج درمان و مراجعه به پزشک را ندارد از پیگیری آن امتناع ورزیده در نتیجه بارداریِ او بسیار خطرناک شده است. از سلامت جنین نیز اطلاعی ندارد.
حدود ۳۰ چادر دیگر در اطراف آنها وجود دارد، که فقر و اعتیاد و تن فروشی و خرید و فروش مواد در آنها و در این منطقه از اطراف بهشت زهرا، به وضوح دیده میشود؛ که متاسفانه همسر زینب نیز به دام اعتیاد افتاده. آتشِ اعتیادی که این خیمهها را میسوزاند. همسر زینب قبلا، در باربری کار میکرده است ولی از پس اجاره خانه برنمیآید تا اینکه صاحبخانه بیرونشان میکند و فقر و اعتیاد هر دو به سمتشان هجوم میآورد.
از یک سو زینب، با همین وضعیت خطرناک بارداری، به دلیل فقر مجبور است پرستار زنی مسن باشد و از سویی شرایط مبین پسرک ۵ ساله ی آنها ، بی پناهی و نداشتن خانهای که سقف و مانع تابشِ سوزان آفتاب شود، دچار سوختگیِ شدید شده و سوتغذیه دارد.
با یاری شما میخواهیم بخشی از این رنج را از دوش زینب مادر این دو فرزند برداریم. با رهن یک منزل مناسب، زندگی این خانواده از چادرنشینی به سامان خواهد رسید.
هزینه مورد نیاز برای رهن منزل : ۲۰ میلیون تومان
**********************
هاجر ۲ – زهرا
“هر شب از ترس معتادهای دره فرحزاد خواب ندارند.”
جایی است میان پاتوقهای مصرف مواد مخدر. مارهایی که چند بار پشت درش بودهاند و هجوم آشغالها و زبالهها.
این تصویر تنها بخشی از خانه زهرا است؛ زنی که در سیزده سالگی شوهرش می دهند و سهم نوجوانیش میشود مردی که دست بزن دارد و با اعتیاد و منقل و دود، زهرا و سه کودکش را آزار میدهد.
این روزها وضعیت زندگی زهرا، مادری جوان، که ساکن درههای فرحزاد است اصلا خوب نیست.
او به همراه مادر شوهرش و سه فرزند در خانه، اغلب تنها هستند و شبها را با ترس از معتادهای اطراف خانه به صبح می رسانند.
از شوهرش نیز اغلب خبری نیست مگر چند ساعتی در هفته سری به آنها بزند؛ که اثر این سر زدن کوتاه، کبودی و جای کتکی است که بر بدن زهرا میماند.
مادرشوهر او پنج شنبه ها و جمعه ها از طریق شستشوی قبور، چهل هزار تومان درآمد کسب میکند.
وضعیت سه فرزند زهرا هم خوب نیست. خشمگین شدهاند از دنیا و رفتارهایی پر از خشم و عصبانیت به سرشان میزند.
در شان انسانیت ما نیست بگذاریم خواهرمان همراه سه فرزندش جایی زندگی کند؛ میان آشغالها و سرنگهای محلهای که امن نیست و پر شده است از دود افیون. حتی بارها جنازه ی کسانی که از مصرف مواد مخدر اوردوز میکنند و در محل جسدشان می ماند، از نزدیک دیدهاند!
میخواهیم برای زهرا و فرزندانش خانهای رهن کنیم و از این محلهی افیون زده نجاتشان دهیم.
حداقل هزینه مورد نیاز برای رهن یک خانه، ۳۰ میلیون تومان.
**********************
هاجر ۳ – لادن
همسرش را دود اعتیاد برد و دخترانش را بهزیستی. چون لادن خانه ندارد فرزندانش از آغوش مادر محرومند.
اینکه سرپناه نداشته باشی و تنها گوشهای از این شهر غم گرفته بمانی یک طرف ماجراست؛ و اینکه از میان سه فرزندت دو کودک دخترت را بهزیستی میبرد چون تو خانه نداری هم طرفی دیگر از داستان زندگی لادن است!
همسر لادن در دام اعتیاد میافتد و از این دام دیگر بلند نمیشود تا اینکه لادن حروف رفتن از زندگی پر درد شوهرش را هجی میکند. او از شوهرش طلاق گرفت و هیچ شغل و منبع درآمدی نداشت تا اینکه در خانه اشتغال جمعیت امام علی(ع) مشغول به کار شد؛ اما چون سرپناهی ندارد و در منزل برادرش زندگی میکند، دخترکانش را به آغوش مهر مادر برنمیگردانند.
بر آن شدیم تا با یاری شما بتوانیم منزلی مناسب برای لادن اجاره کنیم تا دخترانش را به آغوش مادر بازگردانیم.
هزینه مورد نیاز برای رهن منزل : ۳۰ میلیون تومان
**********************
هاجر ۴ – لیلا
لیلا از مادران بلوچِ مهاجر ساکن شهریار است.
بیناییَش را از دست داد؛ چون هزینه درمان و مدارک هویتی نداشت!
بعد از پیگیری اعضای جمعیت امام علی متوجه شدیم لیلا چند سال پیش دچار آب مروارید میشود. و اما به دلیل فقر و نداشتن مدارک هویتی درمان به موقع و پیگیری صورت نمیگیرد که باعث میشود، ابتدا بیناییِ یکی از چشمهایش را از دست میدهد.
و حالا چشم دیگرش دچار آب مروارید شده است اکنون نیاز به عمل جراحی هرچه سریعتر دارد.
با یاری شما چشم دیگر این مادر را از نابینایی نجات خواهیم داد.
هزینه عمل جراحی و پیگیریهای پزشکی با توجه به نداشتن اوراق هویتی و بیمه درمانی: ۵ میلیون تومان
**********************
هاجر ۵ – فرشته
زمین برای فرشته جای امنی نیست؛
نامادریش او را به عقد مردی معتاد در آورد؛
این آغاز آوارگی فرشته ۱۳ساله بود!
وقتی مادر از پدر جدا می شود امنیت زندگی و کودکی فرشته هم تمام میشود.
نامادری بالای سرش است و هر روز او را وادار به ازدواج با مردی معتاد میکند.
دیگر جدال و مبارزه ی دخترک ۱۳ ساله بی فایده است. به عقد آن مرد افیون زده می نشیند و بعد از یک سال در ۱۴ سالگی طعم مادرانگی را میچشد. مادر میشود .
و هر روز اوضاع اعتیاد شوهرش وخیم تر. خانه شان پاتوق مصرف مواد مخدر شده و فرشته ی ۱۴ ساله؛ این دخترکی که مادر شده است را مجبور به خرید و فروش مواد مخدر میکنند.
دو سالی میگذرد که دومین دختر فرشته به دنیا میآید دیگر نفسی نمانده! اعتیاد تمااام زندگیشان را به تاراج برده است.
دو فرزندش را در آغوش میگیرد و از این اتاقکِ پر دود و افیون زده فرار میکند!
هیچ سرپناهی نیست هیچ سقفی نیست جز آسمان. شبها در پارک با دو کودک خردسال میماند. آخر زنی نوجوان با دو کودک چقدر بیپناه بماند؟
به ناچار دوباره ازدواج میکند و بعد از مدتی متوجه اعتیاد همسر دومش میشود. باز هم آزار و اذیت شروع میشود.
فرشته هرشب دخترکانش را در کابینت پنهان میکند تا مبادا دود افیون آنها را مبتلا کند.
همسر دوم بدتر از پیش افیون زده است مدام دختران فرشته را از خانه بیرون میاندازد. دیگر آنها کمی بزرگ شدهاند و برای رهایی از رنج و فرار از ناپدری مجبور به ازدواجی با چشمهای بسته میشوند.
ازدواجی که پایان رنج آنها نشد فقط بهانهای برای فرار از خانه ناپدری بود!
فرشته از شوهر دومش دو فرزند پسر به دنیا میآورد سرش گرم بزرگ کردن آنهاست و برای تامین هزینه زندگیشان در شرکتی نیروی خدماتی و نظافت بود که همین حین همسر دوم در تصادفی که خود مقصر بوده میمیرد.
اکنون فرشته تنهاتر از پیش شده و چون در حین انجام کار دچار عارضه ی شدید و آسیبی جدی در ناحیه ی کمرش میشود دیگر توان کارکردن هم ندارد.
حال نه توان پرداخت اجاره خانه دارد نه توان کارکردن نه مردی که حداقل ترینِ تکیهگاهش باشد اکنون صاحب خانه قصد دارد آنها را بیرون کند.
با یاری شما می خواهیم از دردهای این مادر بکاهیم.
هزینه مورد نیاز برای اجاره منزل و پیگیری های پزشکی : ۳۰ میلیون تومان
**********************
هاجر ۶ – نسیم
۱۰ سال است درد را تحمل میکند تا مبادا همسرش مجبور شود بیشتر کولبری کند!
نسیم همسر یک کولبر است که از ناحیهی لگن دچار آسیب است و نیاز به عمل جراحی دارد. همسر او از نبود شغلی مناسب به کولبری روی آورده تا بلکه بتواند هزینه درمان نسیم جوان را فراهم آورد . اما دیگر نمیتواند همین کار را هم انجام دهد و اکنون نه هزینه اجاره خانه دارند نه هزینه زندگی و نه درمان.
و همهی این ها فشار و رنج را بر بدن نسیم افزون کرده است، زنی که هم نیاز به تعویض مفصل دارد هم جراحی لگن.
برآن شدیم تا با همراهی شما با تامین هزینه درمان نسیم اندکی از رنجهایشان بکاهیم.
هزینههای جراحی و درمان : ۱۰ میلیون تومان
**********************
هاجر ۷ – سارا
اینجا بیابانهای اطراف شهر ری است و مادر بیتاب هرقدر هاجرگونه هروله میزند چیزی جز سراب نمیبیند …
اینبار هاجرِ تنهای داستان بار تشنگی یک اسماعیل را به دوش نمیکشد بلکه مسئولیت تشنگی سیزده اسماعیل را غربیانه تاب میآورد.
پدر خانواده چند سالیست که زیر بارِ زندگی کمر خم کرده و دچار اختلال روانی شده و به تازگی بهبود یافته است اما با توجه به شرایط زندگی هر لحظه ممکن است دوباره دچار بحران روانی شوند.
سارا مادر خانواده به همراه کودکان خود بار زندگی را به دوش میکشد. بیابانی که خانهی آنهاست هیچ شباهتی به محل زندگی ندارد، نه سرویس بهداشتی، نه آب آشامیدنی و نه حتی سقفی مطمئن، مادر هر روز برای پر کردن دبههای آب مسافتی طولانی را طی میکند تا از آب غیر شرب همان اطراف برای امور روزمرهی خانه آب بیاورد.
خانواده تحت فشارهای معیشتی مجبور شدند که دختر خود را در ازای مبلغی پول به نامزدی مردی میانسال دربیاورند و خوشبختانه تیم مددکاری که مدت دوسال است با این خانواده در ارتباط است موفق شد که آنها را از این کار منصرف کند. اما مشکلات هنوز پابرجاست و نیاز شدید به حداقل امکانات زندگی نظیر بهرهمندی از مسکن، آب آشامیدنی و بهداشت در خانواده وجود دارد.
با یاری شما می خواهیم از دردهای این مادرو فرزندانش بکاهیم.
هزینه مورد نیاز برای اجاره منزل در محل مناسب : ۲۵ میلیون تومان
***************************************
گزارش مالی دهمین آیین صفای سعی:
- در دهمین آیین صفای سعی، هفت زن سرپرست خانوار محلات حاشیه به نشانه هفت بار هروله هاجر برای اسماعیلش، معرفی شده و مشکلات و نیازهایشان اعلام گردید.
- با همت و یاری شما عزیزان تا پایان روز چهارشنبه مورخ ۹۶/۶/۲۹ مبلغ ۳۰,۳۳۷,۲۰۰ تومان جمعآوری شد. از این میزان، مبلغ ۲۰ میلیون تومان آن جهت اجاره منزل برای زینب که به عنوان اولین زن معرفی گردید هزینه شد و مابقی مبلغ نیز پس از جمع شدن مبالغ بیشتر به دیگر زنان اختصاص خواهد یافت.
- امیدواریم که با همراهی شما بتوانیم در روزهای آینده، برای سایر زنان معرفی شده نیز اقدام نموده و گزارش آن را ارائه نماییم.
توضیح عکس: گزارش تصویری از قولنامه و منزل اجاره شده برای زینب و خانواده اش.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!