آیا کودکان کارِ در خیابان، باند هستند؟
چرا هر وقت شاهدیم که کسی در خیابان، برای کودکی که تا پاسی از شب مجبور به عرق ریختن و کار کردن است متاسف میشود، افرادی پیدا میشوند که در پاسخ میگویند: «آقا/خانم ناراحت نشو، اینا باند هستن، وضعشونم از من و تو بهتره. ده تای من و شما رو میخرن میفروشن. خودم با چشم خودم دیدم صبح زود یکی با ون میاره بچهها رو میذاره سر چهار راه.»
آیا این کودکان باند هستند؟
جمعیت امام علی در طول فعالیت خود در مناطق حاشیه هرگز شاهد وجود و حضور باندی در سواستفاده از این کودکان نبوده است. اغلب کودکان کار دارای خانواده هستند و به دلیل فقر اقتصادی و به تبع آن گاه فقر فرهنگی و اغلب از سر اجبار و ناچاری برای کسب قوت لایموت راهی خیابانها میشوند. گاه یک نفر بزرگتر در یک فامیل مسئولیت نظارت و مراقبت از تمام کودکانی از فامیل را که در یک چهارراه کار میکنند میپذیرد. آن فرد مراقب است که کودکان به جای بازیگوشی به کار بپردازند، افراد رهگذر برای کودکان ایجاد مزاحمت نکنند، کودکان از تهدید دستگیری توسط مامورین شهرداری و بهزیستی جان سالم به در ببرند و در نهایت در صورت دستگیری کودکان، مراتب را به والدین اطلاع داده و وضعیت کودک را پیگیری نمایند. این فرد ممکن است از درآمد کودکان درصدی را برای این مراقب بردارد یا حقوق ثابت داشته باشد یا کاملا دلسوزانه و رایگان در کنار کودکان خود، از کودکان همسایهها هم مراقبت کند. البته همهی کودکان مراقب ندارند و برخی به تنهایی در خیابان کار میکنند.
در مسیرهای دورتر مثلا کودکانی که از اطراف تهران و شهرهایی مانند ورامین و شهر قدس و…برای کار به خیابانهای تهران میآیند، ممکن است کلیه افراد ون یا وانتی کرایه کرده و هزینه را سرشکن کنند تا ایاب و ذهاب به محل کار سر و سامان یافتهتر باشد.
طی این سالها تلاشهای زیادی صورت گرفته تا این فرض را که این کودکان باند هستند در جامعه فراگیر سازد؛ حتی سریالها و فیلمهایی به دور از واقعیت و فاقد بهرهگیری از نظرهای کارشناسانه بر القای این باور به مردم دامن زدند.
طبق مشاهدات مددکاران جمعیت، تنها باند سازمانیافتهی بهرهکشی از کودکان کارگاههای بازیافت زباله متعلق به پیمانکاران شهرداری یا کارگاههای مستقل در این رابطه هستند که ساعتهای متمادی در شرایط کاملا مضر و غیر استاندارد و با ثمن بخس، کودکان را به کار وامیدارند.
لازم است ذکر شود که جامعهای سیاستهایش به لحاظ ساختارهای تولید و توزیع ثروت و عدالت اجتماعی در جهت افزایش روزافزون کار کودک جهتدهی میشود برای فرافکنی و دادن آدرس غلط سعی دارد گناه وجود و افزایش روزافزون کودکان کار در جامعه را به دوش عدهای رییس باندهای بهرهکش انداخته و از قبول مسئولیتهای این پدیدهی نامبارک سر باز زند. ما شهروندان نیز سعی داریم با قبول این داستان دوش خود را از قبول مسئولیت شهروندی در قبال کودکان در معرض آسیب و مظلوم جامعه سبکتر احساس کنیم.
اگر باندهای سواستفادهی سازمانیافته از کودکان وجود داشته و مسبب ایجاد و روزافزونی کار کودکان هستند، به راستی چرا تا کنون یکی از این باندها شناسایی و سردستههای آنها دستگیر و مجازات نگردیده است؟
رسانه و کودک کار
۹۹/۱۲/۲۴
مدتی است که سریال ملکه گدایان از شبکه خانگی پخش میشود، پخش این سریال باعث انتقاداتی از سوی فعالان حوزهی کودکان کار شده است و بحث نحوهی بازنمایی رسانهای کودکان کار را دوباره بر سر زبانها انداخته است. پژوهشگران و فعالان این حوزه، انتقاداتی را به شیوهی بازنمایی رسانه ای کودکان کار دارند.
صحبتهای زهرا رحیمی مدیرعامل جمعیت امام علی (ع) را در ارتباط با نقش رسانه و ادبیات در موضوع کار کودک میشنویم:
- شش توصیهی رفتاری در مواجهه با کودکان کار
- پستوهای پنهان و هزاران درد نهفته در آنها!
- روایت جمعیت امام علی از وضعیت “احد” و “صمد” و بیانیه جمعیت پیرامون مرگ این دو کودک زباله گرد
- رنج و گنج زبالهها
تحولات اجتماعی و نقش آن در ظهور پدیدهی کار کودکان
آن چه که بر همگان مبرهن است این که کودکان کار به عنوان قشری آسیبپذیر که هیچ سلاحی برای مقاومت در برابر ناملایمات روزگار ندارند تنها از طریق کار، کار و باز هم کار روزگار میگذرانند. کودکانی که در سرمای استخوانسوز زمستان و گرمای طاقتفرسای تابستان برای به دست آوردن قرص نانی مجبور به ساعتها کار هستند؛ کارهایی که شان، عزت و کرامت انسانی را خدشهدار کرده و جان نحیف و روح لطیف کودکان را به اضمحلال میکشاند. کودکان بیدفاعی که ننگ تکدیگری بر پیشانی آنان مهر شده و آسیبهای ناشی از آزار و اذیت روحی و فیزیکی، همه و همه دستاورد جهانی است که هدف و غایت خود را در تولید و مصرف هر چه بیشتر میبیند.
این بار جانکاه جامعهی صنعتی هر روز بیش از پیش بر گردهی کودکان سنگینی میکند و آنان را از تحصیل و کودکی کردن در این دنیای وانفسا باز میدارد. در واقع میتوان عنوان کرد که کودکان کار انعکاسی از شرایط زیست اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی اقشار تهیدست و آسیبپذیر حاشیهنشین است که نتوانستهاند در جریان مواجه با تحولات اجتماعی حداقل دو دههی اخیر ایران، با شرایط موجود انطباق یابند. جامعهی ایران طی حداقل سی ساله اخیر تحولاتی چون جنگ هشت ساله، برنامههای اقتصادی تعدیل ساختاری، سیاستهای اقتصادی-اجتماعی پس از جنگ و امثال آن را تجربه کرده است.
هر یک از تغییرات، در زندگی اقشار و طبقات مختلف جامعه به گونهای متفاوت بازتاب یافته و پیامدهای گوناگونی را در پی داشته است. از پیامدهای آن رشد و ترقی بخش کوچکی از جامعه و سقوط و به حاشیه رانده شدن بخش بزرگتر آن بوده که به همین دلیل به خیابان آمدن کودکان ناشی از الگوی انطباق و سازگاری خانوادههای محروم و به حاشیه رانده شدن از فرایند ثروت، قدرت و منزلت در یک نظام سیاسی-اجتماعی نابرابر میباشد. از نگاهی ديگر پديدهی كودكان کار از نشانگران اصلی است كه بر حسب آن میتوان، درجهی صحت و سلامت نظام خانواده و جامعه را سنجيد و در اين راستا افزايش كودكان کار، برايندی از كاركردهای نامناسب نهادهای اثر گذار در ظهور اين آسيب میباشد.
#نه_به_کار_کودک ۱۲ ژوئن #روز_جهانی_منع_کار_کودک
بیانیه شبکه یاری کودکان کار در اعتراض به خط کلی سریال ملکه گدایان هم خواندنی است. در قسمتی از این بیانیه آمده است:
تمامی مشاهدات حضوری ما از وضعیت زندگی کودکان تحت پوشش سمنها و همچنین پایان نامههای دانشجویی و مطالعات دیگر نشان میدهند که اکثریت غالب کودکانی که در اشکال آشکار و پنهان اشتغال کودکان به کار گمارده میشوند دارای پدر و مادر و یا حداقل یکی از والدین بوده و شبها به خانههای خود بازمیگردند و عضو هیچ باند و گروه احتمالی تبهکاری نبودهاند. بررسیهای ما همچنین اثبات میکند که این کودکان به دلیل ناتوانی مفرط سرپرست خانواده در تامین حداقلهای مایحتاج زندگی به خیابانها و کارگاهها کشانده شده و تامین بخشی از معیشت خانواده را روی شانههای نحیف خود تحمل میکنند و الا هیچ کودکی حاضر به دست کشیدن از رویاهای شیرین کودکی و درس و تحصیل و بازیها و شادیهای کودکی نیست.
منبع: https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1029983
سلام هر وقت کودک کار بچه پیدا کردید به پلیس بگین و بگین که پلیس بگه یه خانوم یا آقا شکایت کردن نه خود فرزند
مقاله در مورد بحث تحریف آسیب اجتماعی کار کودک در سریال ملکه گدایان
https://vrgl.ir/SCq2A
در این سریال شاهد زندگی این کودکان هستیم که فاقد والدین بوده!و زیر نظر باندهای مخوف کارمیکنند!سریال #آوای_باران نیز در ابتدای دهه۹۰بمنظور “باند جلوه دادن” کودکان کار از شبکه ۳ پخش شد.
تمامی مشاهدات و فعالیت های کف میدانی فعالان اجتماعی نهادهای مدنی از وضعیت زندگی کودکان در محلات حاشیه و پژوهش های دانشگاهی حوزه اجتماعی نشان میدهند که اکثریت کودکانی که در اشکال آشکار و پنهان اشتغال به کار گمارده میشوند دارای پدر و مادر و یا حداقل یکی از والدین بوده و شبها به خانههای خود بازمیگردند و عضو هیچ باند و گروه احتمالی تبهکاری نبودهاند
فارغ از اینکه مشاهدات شخصی من خلاف نظریۀ «سازماندهیشده بودن کودکان کار در قالب باند» است، اما هر فردی که با این ابهام مواجه است، از منظر مسئولیت اجتماعی باید این جرأت را به خود بدهد تا برای یک بار هم که شده به صورت موردی، با یکی از این کودکان همکلام شود، داستانشان را بشنود، به خود زحمت داده تا محلۀ زندگیشان را ببیند، یک بار بدون هرگونه پیشفرضی با واقعیت زندگی این بچهها مواجه شود و این بار خودِ فرد است که مورد این سوال قرار میگیرد: چه سهمی در به وجود آمدن این شرایط و چه مسئولیتی در قبال بهبود آن دارد؟
خیلی ممنون از شفاف سازی که کردید
متاسفانه جامعه ما فقط ادعای فرهنگ رو داره، فرهنگ واقعی انسان رو مجاب میکنه تا از جیزی با مدارک و مستندات واقعی مطمئن نشده اون رو به زبون میاره و قطعا به اون استناد نکنه. حالا ما با مردمی در یه جامعه زندگی میکنیم که نه تنها با دیدن یک یا دو فیلم مضحک بسیار قدیمی در این زمینه به قضاوت میشینن و بقیه رو هم تشویق به این درجه از سطحی نگری میکنن. ای کاش فقط یک بار تلاش میکردن بیان و از طرق هر ngo ای که به اون اعتماد دارن شاهد بلای واضحی که از سمت نهادهای آگاه سر این بچه ها میاد میبودن و به جای این تبلیغات ساده لوحانه تهیه بسته های غذایی و دادن اون به این بچه ها کار اساسی تری برای اونها بکنن. قطعا ریشه کن کردن این موضوع نیاز به مطالبه همگانی، کمک همگانی و حمایت نهادهای ناظر داره. به امید رسیدن اون روز…
کافیه لحظه ای که اون کودک رو می بینید تصور کنید خواهرتون،برادرتون یا یکی از اعضای خانواده تون رو دیده آید.اونوقت ذهنتون از هر قضاوتی و نگاهتون از ترحم خالی میشه و اون وقته که به حقیقت نزدیک میشید.
همه میگویند نه به کار کودک
پس چرا هنوز باید این سوال عنوان بشه؟
ادمایی که دارید ادعا میکنید طرفدار حقوق کودکید چرا نرفتید ببینید ایا واقعا این بانده یا نه؟
این کودک حق انتخاب دیگه ای نداره. کودکی نکرده اونقد رفتارا باهاش بد بوده که خودشو جزو بقیه نمیدونه
وقتی بری طرفش باور نمیکنه.براش القا شده که ما ژن خوبه ایم.
چرا این تصور و پیدا کرده؟چیکار کردیم؟
چرا کاری نمیکنیم؟
این بچه هم وقتی بدنیا اومد درست مثل من و شما بود و از اول کودک کار نبود اما شرایط جامعه شرایط خانواده و… باعث شد بچه بچگی نکنه بچه از بازی کردن و درس خوندن بزنه و بره کار کنه.
میدونی چقد سخته این انتخاب؟؟؟
کودکی که بجای داشتن دغدغه های کوچک کودکی مشغول دغدغه های بزرگتر است و کار کردن را به بازی ترجیح میدهد تا بتواند اندک کمکی برای خانواده خود باشد چگونه میتواند تشکیل باند دهد؟
حق انتخاب دیگری برای این بزرگمنشان کوچک وجود ندارد. فرقی هم نمیکند مشکل آنها بدسرپرستی، اعتیاد، بیماری یا طلاق والدین باشد، مهم این است که این کودکان حق زندگی کردن دارند.
آیا درست است که با درست کردن باند میخواهند حق خود را از جامعه بگیرند؟زمانی که در کوچک ترین نیاز های خود مانده اند بیایید با اینگونه کودکان مهربان تر باشیم و رفتاری انسانی داشته باشیم…
یکی از مهمترین مولفههای سنجش یک جامعه رفتار آن جامعه با کودکانش است. باند خواندن کودکان کار بیشتر از همه شانی خالی کردن جامعه از مسئولیتهایش است. جامعهای که نمیتواند نیازهای کودکان خود را به درستی مطالبه کند و از برآوردن حقوق اولیه کودکانش ناتوان است.