شعر از اعضای داوطلب جمعیت امام علی
گل ها در خاک فقیر
در رویای یک زمین سبز خوابیدهاند
در زمانی که حتی باران
برای آمدنش زندانی است
هوای این روزها خشک است
آیا دستانی را میشناسی
که برای باران دعا کنند؟
کبوتری را دیدم که در قفس بود
آیا دستی را میشناسی
که پرواز بیاموزد؟
سالهاست که در انتظار بخشش هستم
تا این زمین، سرمست از طراوت باران شود
تا انسانها از محبت بسرایند
برای نجات گلها
این خاک را لبریز از عشق کنند
و جهان را از جنگ پاک کنند
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!