بیانیه اختتامیه چهارمین دوره لیگ پرشین
چهارمین دوره لیگ پرشین را در حالی به پایان می رسانیم که این روزها، مردم کشورمان چندان حال و روز خوشی ندارند. فشارهای اقتصادی، نوسانات بازار و بیارزش شدن پول ملی، ترس از آینده مبهم، ناامیدشدن از حرکت به سمت عدالت در جامعه و خیانت های مکرر در امانت بیت المال… تو گویی لبخند را نیز این روزها از ایران زمین به سرقت و یغما برده اند.
اما در این ده روز با چشمانمان دیدیم قلب امید در میان زمین چمن هنوز میتواند بتپد.
صدها فرزند برومند این سرزمین از کوره های سوزان درد و محرومیت گرد هم آمدند و فارغ از همه واقعیتهای تلخ، رقابتی جوانمردانه و پرامید را رقم زدند و چشمه ای کوچک از عزم و توان فرزندان این سرزمین را برای غلبه بر نداشتن، نشدن، نبودن و ندیده شدن به نمایش گذاشتند.
در پاسکاری هایشان، گویی این گوی سوزان رنج تاریخی این مردمان بود که در جغرافیای تن تبدار ایران، پا به پا میشد، از کردستان به بلوچستان، از اصفهان به ملک آباد، از شیراز به کرمان جاری می گوشد و اشک و لبخند میآفرید. با هر شوت، گویا فریادی از حنجره آنان که زندگی همواره پرچم آفساید را برایشان بالا نگه داشته و همواره از دایره بازی به اوت رانده شده اند، در فضا طنین می افکند و در آخر، برد و باخت و اشک و لبخند کودکانی که باخت را همواره با پوست و استخوان خود چشیده اند.
باخت در پشت چراغ قرمز، باخت در کارگاههای نمور زیرزمینی، فضاهای افیونی، زمین های خشک کشاورزی، کوهستانهای کولبری و دویدن و تمرین با پای برهنه روی زمین های تشنه صله بسته و زیر حرارت سوزان، به امید مستطیل سبز و امید دوباره… لیگ پرشین فرصتی است تا همه یکصدا فریاد بزنیم ” فرزندم، نباید ببازی”.
گرچه آنان که باید بشنوند، صدایتان را نشنیدند، گرچه آنان که باید یار میشدند آنقدر بار شدند که تنها خواستیم سنگِ راهمان نشوند، گرچه بخشی از هزینههای لیگ را همانها گرفتند که مسئولیتشان، یاری شما بود، اما ما به هیچ یک از آنان امید نداشتیم.
امید ما تنها به شماست، شما کودکان ساکن ایران زمین که از خاکستر درد و رنجتان هر بار چون ققنوس برمیخیزید و با گامهای استوارتان، آسمان امیدمان را رنگ و روشنی میبخشید.
پس محکمتر گام بردارید ای فرزندان رنج، که امروز تنها دارایی ما، لبخند زیبای شماست…
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!