«برای سیستان و بلوچستان تنها»
به این سرزمین سوخته بیا! همین یک دقیقه را بیا!
ثانیهی ۷: دختر جوان داوطلبی از اهالی سیستان و بلوچستان که در حال کمک کردن، خندهای شیرین بر لبانش نشسته است. انگار دارد احساس میکند که حداقل به اندازهی کمکهایی که اینجا شده، سرزمین تنهایش را دیدهاند و برادران و خواهرانی از سراسر ایران دارد که میتواند پشتش به آنها گرم باشد. لبخندش حس خوبی از یکپارچگی وطن را دارد؛ ای کاش این لبخند همیشگی باشد.
ثانیهی ۲۱: پسر نوجوانی که در خالی کردن بار اقلام ارسالی کمک میدهد. این پسر باید الگوی فردای تمام نوجوانان ایران باشد؛ کسی که تنها نظارهگر نباشد و به اندازهی توانش در کمک به مردمان خویش سهیم گردد. او نسبت به آنچه در اطرافش در جریان است بیتفاوت نیست.
ثانیهی ۲۹: پسرک خردسالی که لباسی به تن ندارد و نمادی از محرومیت در نقاط مختلف این سرزمین است؛ به طور خاص محرومیت در سیستان و بلوچستان. فقر در این سرزمین بیداد میکند و کودکانش همینگونه در مقابل سیلاب فقر و محرومیت، بی هیچ پناهی ایستادهاند؛ لخت و عریان در مقابل نیزههای دیو فقر!
ثانیهی ۴۶: دختر نوجوانی که لباس زیبای زرد و سنتی سیستان و بلوچستان را به تن دارد. دخترک آذوقهی کمک را برای خانوادهاش میبرد. عشق او به خانوادهاش و عشق ناب او به سرزمینش، همین سرزمین سوخته در آتش فقر، شاید تا اوج آسمانها برود. پاسبان و نگاهبان عشق باشیم در این سرزمین.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!