سمینار تخصصی کودکان کار – روز سوم

سومین روز از سمینار کودکان کار در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

سوال یک کودک کارِ سابق از نماینده مجلس:

چه زمانی قرار است مصیبت های کودکان کار به پایان برسد؟

دکتر مروئه وامقی، روانپزشک و عضو مرکز تحقیقات مدیریت رفاهی دانشگاه علوم بهزیستی، شارمین میمندی نژاد مؤسس جمعیت امام علی(ع) و مهرناز عطاران کارشناس ارشد مدیریت شهری از سخنرانان این مراسم بودند. همچنین میزگردی با حضور فعالین اجتماعی از نمایندگان سمن ها و مسئولین برگزار شد.

بررسی عوامل موثر در ایجاد پدیده کار کودک

دکتر وامقی نخستین سخنران روز سوم سمینار کودکان کار، در توصیف ویژگی های جمعیت شناختی و کار کودکان خیابانی گفت: طبق مطالعاتی که ما در دانشگاه علوم بهزیستی از سال 78 تا 86 داشتیم، بیشتر کودکان کار در گروه سنی بالاتر از 12 سال قرار داشتند. همچنین  از نظر وضعیت تحصیلی، بسیاری از آنها یا بی سواد یا از چرخه تحصیل خارج شده بودند. طبق آمار بین 2 تا 12 درصد از این کودکان به تحصیلات دبیرستانی رسیده و 83 درصد آنها تحصیلات زیر دبیرستان داشتند. در 86 درصد از این کودکان، ساعات کاری بیش از 6 ساعت در روز بوده و بیش تر مشاغل آنها دست فروشی، واکسی، پادویی و … بود. ایشان اضافه کردند این آمار باید با بررسی های جدید به روز شود و ممکن است بررسی های جدید نتایج متفاوتی را نشان دهد.

وی در توضیح عوامل مرتبط با خیابانی شدن کودکان افزود: تحصیلات پایین پدر و مادر، خانواده های متلاشی شده و بدسرپرست، سابقه زندان و اعتیاد در خانواده، فقر مالی و فرهنگی و سیاست های مربوط به منع مهاجرین از تحصیل از عوامل مهم ایجاد پدیده کودکان کار و خیابان هستند که خود این عوامل هم در نتیجه عوامل سطوح بالاتر سیاسی و اقتصادی است.

خانه ایرانی دروازه غار و تاثیرات آن بر روی محله دروازه غار تهران

مهرناز عطاران، کارشناس ارشد مدیریت شهری، طی سخنرانی خود، تاثیرات خانه ایرانی دروازه غار(از خانه های امدادی جمعیت امام علی) بر روی محله دروازه غار (هرندی) را بررسی کرد. وی گفت: خانه ایرانی دروازه غار که در سال 90  و پیرو طرح «کودکان بی کتاب» که طرحی برای ایجاد شرایط مساعد برای تحصیل کودکان است، در این محله تاسیس شد که توانسته است طی دو فاز تاثیرات چشمگیری را از نظر بهداشت، سلامت، حقوقی و … بر این محله که یکی از قلبهای تپنده اعتیاد در تهران است داشته باشد.

 فاز اول فعالیت های جمعیت امام علی، حضور در محله و شناخت آن، شناسایی خانواده ها و فرهنگشان و اعلام حضور رسمی در محله با اجرای مراسم و آیین های مختلف بوده است و فاز دوم آن، پژوهش درباره وضعیت کودکان محله، طرح ریزی برنامه های اصلاحی مانند مراسم هایی که هرچند کوتاه، کودکان را از فضای نامطلوب محله دور کند و همچنین ایجاد سخت افزارهای اصلاحی همچون خانه ایرانی در این محله بوده است.

اگر در ناخودآگاه طبقه فرادست، لذت رد شدن از روی فرودست وجود نداشت، کار کودک تا امروز باقی نمی ماند.

در ادامه سمینار، شارمین میمندی نژاد، مؤسس جمعیت امام علی (ع)، برای نخستین بار در کشور به ارائه « نشانه شناسی کارواره های کودکان حاشیه نشین» پرداخت. وی در بخشی از صحبت های خود گفت: کار کودک دو رویکرد دارد؛ یک رویکرد به شکل پنهان است، مثل کار در کارگاه های خشن بازیافت یا زیرزمینی و … و یک رویکرد به شکل آشکار است. در اصلِ کار کودک نکته ظریفی وجود دارد که همان تنازع بقای کودک است. جنگیدن  یکی از مهم ترین مسائل در زندگی این کودکان است. او نباید به مشتری نزدیک شود، نباید او را باور کند و به او علاقمند شود. وقتی ما از کودکی خرید می‌کنیم، این پیام به او منتقل می‌شود که نباید به جامعه فرادست متصل شود. دلیل این که کودک حاشیه نشین تمایلی به نزدیک شدن به طبقه فرادست ندارد، در همین کارهای مجازی و مبهمی که انجام می دهد نهفته است. رابطه تقابل شدید طبقه فرادست و فرودست، حسرت یک طبقه آسیب دیده و آسیب زننده از گذشته تا امروز برقرار است. پولی که به کودک کار بابت فال یا گل یا هر چیز دیگری که می فروشد داده می شود، نفرت را در دل بچه کار بیمه می کند. وقتی از کودکی فالِ خوشبختی خود را می خریم، بدون این که بخت سیاه او را ببینیم، چیزی جز نفرت در وجود او نسبت به ما شکل نمی گیرد. وقتی گُلِ وجودِ یک کودک را نمی بینیم که پَرپَر می شود و به سادگی با خرید یک شاخه گل از کنار آن کودک می گذریم، بی گمان بذر کینه ای عمیق را در دل او می کاریم. وقتی روی وزنه می ایستیم تا کم و زیاد وزن خود را محک بزنیم، در واقع به تن نحیف و گرسنه آن کودک نیشخند می زنیم. کودک پیام ما را می فهمد، او سرچهارراه ها پشت چراغ قرمز، شیشه جلوی ماشین ها را پاک می کند، ولی دید ذهنی راننده نسبت به جامعه تغییر نمی کند و راننده هرگز متوجه رنج کودک نمی شود. کارواره به کودک غربت یاد داده است که طبقه فرادست از روی تو عبور می کند و دنیایش با دنیای تو متفاوت است. در ناخودآگاه طبقه فرادست، لذت رد شدن از روی فرودست وجود دارد؛ اگر این طور نبود، کار کودک تا امروز باقی نمی ماند. طبقه فرادست هر روز پیام وحشتناکی را می دهد و فرودست  دریافت می کند که باید برگردد به حاشیه و هر کاری را که می تواند علیه فرادست انجام دهد. باید کودکی او را با کودکی خودمان قیاس کنیم. حتما کودکی ما مُرده است که او را درک نمی کنیم. اگر تلاش کنیم حرکت دانشجویی امام علی (ع) در سرتاسر کشور، بدون سنگ اندازی مسئولان به راه بیفتد، می توان مسئله کار کودک را در مدت زمان کوتاهی حل کرد.

آیا فریاد کودکان به گوش مسئولین مربوطه نرسیده است؟

آخرین قسمت روز سوم سمینار، نشست پرسش و پاسخ بود که با حضور توکل، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، اسماعیلی رئیس مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، اسفنانی نماینده مجلس،  زهرا رحیمی مدیر عامل جمعیت، مرتضی کی منش عضو هیئت مدیره جمعیت و عصمت سرافراز مسئول نمایندگی جمعیت در استان هرمزگان  برگزار شد. موضوع اصلی این نشست، بررسی خلأهای موجود در مسئله کودکان کار بود. قرار بود در این میزگرد نمایندگان شورای شهر، شهرداری و بهزیستی نیز حضور یابند که دعوت جمعیت برای حضور در نشست را نپذیرفتند.

در ابتدا، توکل در پاسخ به پرسش زهرا رحیمی در مورد قابل حل بودن معضل کودکان کار گفت: حجم این آسیب ها در جامعه بسیار فراگیر بوده و معمولا نتیجه مشکلات اساسی در ساختار جامعه است و اگر این مشکلات بر مردم تحمیل نشود، این حجم از آسیب ها را نخواهیم داشت. ناهمخوانی میان ارزش ها و اهداف فرهنگی و فرصت هایی که جامعه در اختیار دارد از عوامل بروز آسیب های اجتماعی است که هرچه این شکاف عمیق تر باشد، آسیب ها هم بیشتر می شود.

در  ادامه، وی با اشاره به نقش مؤثر فضای دانشگاهی و چرایی فاصله گرفتن اساتید دانشگاه از جامعه، گفت: فضای علمی و تدریس، عملا آدم ها را از متن زندگیِ روزمره اجتماعی منفک می‌کند و نوع کار هم ذهنی است که از عوامل جدایی دانشگاه از جامعه می تواند باشد. اگر دانشگاهی متعهد باشد و نقش روشنگرانه اش را در جهت حل مشکلات و پیدا کردن راه حل ها انجام دهد، ارزشمند است.

اسماعیلی نیز موازی کاری ها را از عوامل مؤثر بر عدم پیشرفت طرح ها و برنامه هایی که برای رفع مسئله کودک کار انجام می شوند معرفی کرد.

نشست با طرح دو سوال مهم از سوی زهرا رحیمی و مرتضی کی منش درباره علت اجرایی نشدن لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان و سخنان اخیر «فاطمه آلیا»، نماینده مجلس مبنی بر این که «در ایران کودک کار رسمی نداریم و نهایتا کودکانی که در اوقات فراغتشان در مزارع به کار مشغول می شوند، کودک کار هستند»، ادامه پیدا کرد.

اسفنانی، نماینده مجلس، ضمن تأکید بر این که اعلام عدم وجود کودک کار، واقعیت ندارد، گفت: لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در تاریخ 7/4/91 چاپ شده است و به کمیسیون قضایی ارجاع داده شده است. تاکنون جز یک قانون 9 ماده ای، قانون دیگری در این زمینه به ثبت نرسیده است. نگاهی که تا به امروز در قانون به کودک شده است، نگاه بزهکاری بوده است. در این لایحه بحث کودکان بزه دیده، کودکان در معرض بزه، بحث اعمال مخاطره آمیز برای کودکان، زندانی شدن هر یک از والدین، ابتلا به اعتیاد، فحشا و فساد، خشونت مستمر والدین، محروم کردن کودک از تحصیل، ناتوانی ذهنی و جسمی کودک و بزهکاری مطرح شده است.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا کودکان غیرایرانی حق آموزش ندارند، گفت: منع قانونی در این رابطه وجود ندارد و نقصی هم اگر باشد، به سیستم اجرایی برمی‌گردد.

اتفاق قابل توجهی که در حین این میزگرد رخ داد، با پرسشی آغاز شد که احسان.ق مطرح کرد. وقتی نماینده مجلس در حال صحبت درباره اقدامات مجلس برای حمایت از کودکان بود، احسان از میان تماشاگران برخاست و گفت: «سال هاست که اسیر درد بوده ام. از کودکی تا به امروز که سی ساله هستم. در سال های درد من، مسئولین و ارگان ها کجا بودند؟ وقتی من و امثال من زیر شکنجه نامادری خود بودیم، شما برای حمایت از ما چه کردید؟ تا کی بچه های این مملکت باید بی پناهی بکشند؟ چه زمانی قرار است مصیبت های کودکان کار به پایان برسد؟».

پس از این سخنان بود که یکی دیگر از فرزندان جمعیت امام علی – که خود در محله ای معضل خیز بزرگ شده و با رنج های بسیاری در زندگی خود و همسن و سالانش روبرو بوده – نیز از جا برخاست و به روی سِن آمد و در حالی که به پهنای صورت اشک می ریخت، خطاب به نماینده مجلس گفت: «شما وکیل مردم هستید. پس دردهای کودکان بی پناه این کشور را چه زمانی می خواهید به گوش مسئولین برسانید؟ امروز در مترو می گفتند بچه های کار از مترو جمع آوری شده اند و خوشحال بودند؛ نمی دانند که سرنوشت این کودک را سیاه کرده اند، چون این بچه که تا دیروز در خیابان و قطار جلوی چشممان بود، حالا به زیرزمین های تاریک و کارگاه های کثیف برده می شود و بیشتر از پیش مورد بهره کشی قرار خواهد گرفت».

اسفنانی نماینده مجلس پس از شنیدن این صحبت ها گفت: «همه مشکلات به گردن من و یا مجلس نیست. ما داریم سعی خودمان را می کنیم که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان به شکل مناسبی به تصویب برسد». احسان در حین صحبت های اسفنانی به روی سِن آمد و جای زخم های وحشتناک روی دست و پای خود را نشان داد و گفت: این ها را نشان می دهم که عده ای فکر نکنند قصد دارم سیاه نمایی کنم. واقعیت زندگی و جامعه ما سیاه است. این زخم ها روی بدن من آثار شکنجه هایی است که از ناحیه مادرخوانده ام به من رسیده است و هیچ ارگان و هیچ مسئولی هم کاری برای نجات من و صدها کودک دیگر مشابه من انجام ندادند.

از برآیند سوالات پرسیده شده به نظر می رسید قشر جوان و دانشگاهی بر این باورند که دغدغه های سیاسی آنچنان بر فضای مجلس سایه افکنده که جایی برای صدای مظلومان و بی پناهان جامعه در مجلس باقی نمانده است. اعضای جمعیت امام علی این مطالبه را از نمایندگان مجلس دارند که در برابر علت های ایجاد آسیب اجتماعی به همان اندازه جدی باشند که در مسائل سیاسی و فرهنگی حزب و دسته سیاسی مطبوع خود هستند. در ضمن سوالاتی که قرار بود از سایر مسئولین ارگان های مسئول رفع کار کودک پرسیده شود، توسط جمعیت در روزهای آینده در نامه جداگانه ای منتشر خواهد شد. در پایان این نشست، اعضای جمعیت حداقلِ خواسته خود را از اسفنانی، رساندن فریاد مظلومیت کودکان کار به گوش دیگر نمایندگان مجلس و دیگر مسئولین اعلام نمودند.

 

۰ پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *