معضلات اجتماعی چگونه زنجیروار به هم وصل هستند؟
راه خروج از این شرایط بحرانی چیست؟
اجبار به ازدواج در سنین کم به علت فقر فرهنگی، دختران و پسران را به ترک تحصیل در سالهای ابتدایی درس و مدرسه و روی آوردن به مشاغل کاذب یا نه چندان مناسب با حقوقی اندک وامیدارد. تا همین جا ما با سه معضل مواجهیم: ازدواج کودک ، کار کودک ، ترک تحصیل
حقوق اندک و پس از آن تشکیل خانواده در چنین شرایطی، باعث میشود که این افراد از عهدهی مخارج خود به خوبی برنیایند و در زمینهی تهیهی مسکن مناسب، امکانات رفاهی و تغذیهی مناسب دچار مشکل شوند. سوتغذیه باعث عدم تمرکز رفتاری میشود. عدم تمرکز در رفتار موجب میگردد که این نوجوانان و جوانان در محیط خانه و اجتماع دست به رفتارهای خارج از کنترل و خشونتآمیز بزنند. خشونتهایی که میتواند به مسایلی همچون طلاق، همسرآزاری و کودک آزاری در محیط خانواده و دست زدن به خلاف یا جرمهای ناخواسته در سطح جامعه منجر شود.
ریشهی همه معضلات بالا را باید در فقر اقتصادی و فقر فرهنگی جست. مسبب فقر فرهنگی را میتوان در سیستم آموزشی و چه بسا ضدآموزشها توسط رسانههای جمعی و فراگیر، عدم توجه به مناطق حاشیهنشین توسط مسئولین و عدم مشارکت اجتماعی آحاد جامعه برای تغییر این وضعیت جستجو نمود. در این شرایط، حاشیهنشینان نیز به وضوح امیدشان را به تغییر از دست میدهند، چه بسا خود نیز برای تغییر این وضعیت تلاشی نکنند و اینگونه در سختی زندگی کردن را سرنوشت محتوم خود بدانند.
شاید راه خروج از این شرایط بحرانی، حضور آحاد جامعه در کنار ایشان در قالب سازمانهای مردمی، به صورت هدفمند، و برگرداندن روح امید به کالبد آنها به منظور ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خویش به دست خودشان باشد. البته حمایت از سازمانهای مردمنهاد از سوی مسئولین امر و توجه ویژه به محلات حاشیهنشین از سوی ایشان، میتواند شتاب دهندهی حرکت به سمت ایجاد تغییر در فضای حاکم بر محلات محروم شهرهای مختلف کشور باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!