نشست لایو به مناسبت هفته ملی کودک
سخنرانی سرکار خانم مرضیه تکلفی
دانشجوی دکتری مددکاری اجتماعی و پژوهشگر رفاه کودک
با حضور فرزندان خانههای ایرانی جمعیت امام علی(ع)
پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰
از صفحه اینستاگرام جمعیت: instagram.com/imamalisociety
یکی از فلسفههای نامگذاری روزی در تقویم جهان به عنوان روز کودک، یادآوری وظیفهای هست که عموم مردم و ویژه دولتها در قبال کودکان دارند. اگر متن کنوانسیون حقوق کودک را خونده باشید میبینید که در ابتدای بیشتر بندها گفته “دولت ها” باید این کار رو کنند… و این یعنی وظیفه ای که دولت یک کشور در قبال کودکان ساکن در اون کشور داره….. این موضوع شاید الان برای ما خیلی بدیهی به نظر برسه اما شاید تا حدود یک قرن اخیر چنین نگاهی انقدر پررنگ شده و با تصویب کنواسیون 1989 عملا کشورهای عضو این مسئولیت رو پذیرفتن….چون الان نیازهای کودکان و ملزومات رشد و تکامل همهجانبهشون به سادگی قبل نیست که صرفا در محیط خانواده تامین بشه و لذا لازم هست که دولت ورود پیدا کنه و بخشی از این وظایف رو بر عهده بگیره….
این موضوعی هست که ما قراره چند دقیقه ای در موردش صحبت کنیم…
- دولت ها چه وظایفی در قبال کودکان دارند؟ و چگونه باید این وظایف را انجام بدهند؟؟؟
پاسخ به این سوال شاید ساده به نظر برسه…. اما موضوعی است که در دهه های اخیر به شدت محل چالش و بحث بوده و تا همین الان هم تقریبا همه کشورها به نحوی با اون درگیر هستند و کشورهای مختلف فرمول مختلفی برای حلش پیدا کردن….
چالش این موضوع اونجایی هست که نهادی به نام «خانواده» وجود داره که از ابتدای تاریخ تا به همین الان به عنوان نهاد اصلی پرورش دهنده کودکان شناخته شده و والدین هم متولیان اصلی این نهاد هستند که در کنار وظایفی که در قبال فرزندان خود دارند به عنوان پدر و مادر هم حق و حقوقی هم دارند….
مثال: تنبیه فیزیکی که تحت عنوان حق تادیب در قوانین کشورهای مختلف و از جمله ایران، برای والدین قائل هست… یا انتقاد خیلی جدی که به قوانین ما برای عدم مجازات پدر وجود داره….
پس ما ابتدا کمی در مورد این صحبت می کنیم که در کشورهای مختلف دولت ها چگونه از کودکان مراقبت و محافظت می کنند.. همچینن دولت ها در عین حال حق و حقوق خانواده و والدین رو هم چجوری در نظر می گیرن… بعد میریم سراغ کشور خودمون و در موردش ایران در مقایسه با رویکردها و تجارب جهانی صحبت می کنیم…. و کمی هم به نقشی که ان جی او می توننن تو کشور ما تو این حوزه داشته باشن بحث می کنیم… در نهایت هر سوالی بود من درخدمتتون هستم….
من قبلش یک نکته رو بگم که در ادامه بحث بتونیم با ادبیات یکسانی پیش بریم و از صبحت های من سوءبرداشت نشه….
همه دولت ها حالا در هرکشوری کمتر یا بیشتر، موظف هستند که برای عموم کودکان و خانواده های دارای کودک خودشون یک سری خدمات و تسهیلات همگانی یا رفاهی رایگان یا با هزینه کم فراهم کنند…. آموزش و بهداشت همگانی، مرخصی زایمان و کمک هزینه اولاد و …. از جمله این خدمات هست .. اما گروه هایی از کودکان هستند که به دلایل مختلف (مثل نداشتن اوراق هویتی یا فقر شدید خانواده) از این خدماتی که برای همه عموم فراهم شده یا جا می مونن و نمی تونن استفاده کنند یا اینکه اصلا براشون کافی نیست و نیازهاشون رو تامین نمی کنه، یا خانواده به دلایل مختلف مانع تامین نیازهاشون میشه….اینجاست که بحث خدمات رفاه کودک که بالا هم گفتیم مطرح میشه… فلسفه اولیه خدمات رفاه کودک در بیشتر کشورها، محافظت از کودکان در برابر کودک آزاری و غفلت بوده و هنوز هم تاحدودی هست…مثل کاری که 123 ما در ایران باید انجام بده…
این فلسفه اولیه تشکیل هنوز هم در خیلی از کشورها مثل آمریکا، کانادا و انگلستان غالب هستش . یعنی سیستم رفاه کودک که توسط دولت این کشورها داره ارائه میشه، وقتی به یک کودک خدمت ارائه می ده که گزارش بشه اون کودک مورد آزار و غفلت واقع شده… یعنی می ذاره دقیقه 90 که آسیب وارد شده یا کودک در شرایط خیلی پرخطری قرار گرفته و گزارش شده، ورود پیدا می کنه و اگر خانواده را شایسته ندانست کودک را از خانواده جدا می کنه…. البته که در سال های اخیر خدماتی برای پیشگیری از اینکه کودکان به این مرحله برسن در این کشورها هم بیشتر شده ولی رویکرد غالب همین هست که گفتم…
خوب مسلما این رویکرد که دولت موقعی ورود پیدا کنه کودک درگیر آسیب شدید شده در دهه اخیر خیلی مورد انتقاد قرار گرفته است. از جمله این انتقادات میتوان به توانایی سیستم در شناسایی گروههای محدودی از کودکانی که مورد بدرفتاری، آن هم با شدت زیاد، واقع شده بودند، اشاره کرد . درواقع لازم است این موارد زودتر و پیش از رسیدن به بحران شناسایی شوند. لذا کشورهایی که عمدتا رویکرد رفاهی پررنگ تری دارند، به این سمت رفتند که نگاه پیشگیرانه تری داشته باشند و گروههای متنوعتری از کودکان (نه صرفا کودکان مورد آزار و غفلت واقع شده) تحت پوشش خدمات رفاه کودک واقع شوند. البته تقریبا در همه کشورها، هنوز هم زمانیکه تشخیص داده شود که خدمات پیشگیرانه و مداخلات اولیه مؤثر واقع نبودهاند و نیازهای کودک در خانواده تأمین نمیشود و یا در معرض آسیب است، کودک به صورت دائم یا موقت از خانواده جدا میشود.
خوب حالا برگردیم به این موضوع که با توجه به حق و حقوقی که خانواده و والدین دارند، دولت این کارها رو چجوری انجام میده.
در واقع می تونیم بگیم دو دولت ها دو رویکرد اصلی و غالب در این مورد دارند: محافظت از کودک (کانادا، آمریکا و انگلستان) و خدمات خانواده(سوئد، دانمارک، بلژیک، فنلاند، هلند و آلمان)
- یکی از مهمترین عواملی که این رویکردها را از یکدیگر متمایز می سازد، نوع تعریف مساله کودک آزاری است. رویکرد محافظت از کودک، کودک آزاری را به عنوان رفتاری آسیب زننده و شوم والدین می داند، که نیاز به پیگیری قانونی و شاخصهای عمومی برای کنترل این رفتار منحرفانه یا حتی مجرمانه دارد. اما در مقابل، رویکرد خدمات خانواده، مساله را به عنوان ناکارآمد خانواده می داند که ریشه در مشکلات روانشناختی، مشکلات ناشی از ازدواج و فشارهای اقتصادی-اجتماعی میداند که با مداخلات درمانی قابل حل و اصلاح هستند.
- رویکرد محافظت از کودک معمولا با رابطه خصمانه ای که میان والدین و دولت وجود دارد، مشخص میشود، در حالیکه رویکرد خدمات خانواده، در جلب همکاری و مشارکت خانوادهها پیشرفتهتر است و حتی اگر کودک از خانواده جدا شود بیشتر با رضایت خانواده ممکن است این کار صورت گرفته باشد.
- اما در سالهای اخیر این با توجه به ورود پیمان نامه به بستر قوانین و سیاست های کشورها، این مدلهای مداخله به سمت همگرایی پیش میروند. در واقع مدلهای معتدل تری از محافظت از کودک و خدمات خانواده با رویکرد جامعتر تکامل کودک همراه شدهاند.
- دیگر امکان اینکه به صورت مشخص میان این کشورها تمایز قائل شد وجود ندارد. هر کدام از آنها ترکیبی از انواع رویکردها داشتند و با پیچیدگیها و فشارهای ناشی از رعایت تعادل دست به گریبان بودند
- بر نقش دولت بر ارتقای تکامل کودکان تاکید دارد که فراتر از محافظت از کودک در مقابل خطر است و زمینه ساز حقوق اجتماعی، سیاسی و قانونی کودکان است
- در کشورهای مختلف با این رویکرد، با توجه به استانداردهایی که دولت برای والدین برای اطمینان از تامین آسایش کودکان تعریف میکند، والدین ملزم هستند که بهترین منافع کودکان خود را تامین کنند و مهارتها و شایستگیهای آنها را ارتقا دهند؛ و صرفا پیشگیری از آسیب کفایت نمیکند.
- حق مشارکت کودکان در این رویکرد مورد توجه است
- کودک به عنوان یک فرد با ارتباط مستقل با دولت متمرکز است و از این رو رویکردی است که به صورت بالقوه در مقابل خانواده قرار دارد و اگر به هردلیلی نگرانیهای برای رشدکودک وجود داشته باشد، دولت برای ارائه پیشنهادِ حمایت و/یا مداخلات اقتدارگرایهتر مداخله میکند.
- برای نمونه، در فنلاند و نروژ: ایجاد جامعه دوستدار کودک؛ کانادا، سوئد و نروژ تدابیر موسسهای مانند خانههای کودکان، ترتیب میدهند تا اطمینان پیدا کنند که از نیازهای کودک در طی فرایندهای دادرسی قانونی مراقبت میشود
جدول شماره 1 – سه رویکرد به رفاه کودک (گیلبرت و همکاران، 2011 و گیلبرت، 2012)
محافظت از کودک | خدمات خانواده | متمرکز بر کودک/ تکامل کودک | |
انگیزه برای مداخله | والدین در مقابل کودکان غفلت گر و آزارگر هستند(بدرفتاری) | ارزیابی نیازهای واحد خانواده | نیازهای فردی کودک با نگاه به حال حاضر و آینده؛ نیاز جامعه برای شهروندانی سالم و مشارکتکننده |
نقش دولت | مجازات: دولت به عنوان نگهبانی برای اطمینان از امنیت کودک عمل میکند. | حمایت والدین: دولت به دنبال تقویت روابط خانوادگی است | پدرمأبانه[1]/خانواده زدایی- دولت نقش خانواده را بر عهده میگیرد؛ اما به دنبال این است که کودک را با روشهای مراقبت جایگزین، مراقبت خویشاوندان و یا فرزندپذیری از خانواده جدا کند. |
تعریف مساله | فردی/ اخلاقی رفتار منحرفانه و والدگری ناکارآمد | فشارهای اجتماعی/روانشناختی، و مسائل خانوادگی (سیستمی، فقر، نژادپرستی و ..) | نیازهای رشدی کودک و نتایج غیربرابر برای کودکان |
نوع مداخله | قانونی/بازجویانه | ارزیابی نیازها/درمانی | مداخلات اولیه /ارزیابی نیازها//قانونی[2] |
هدف مداخله | محافظت/کاهش خطر | پیشگیرانه/ پیوند اجتماعی | ارتقای آسایش با توجه به سرمایه اجتماعی و/یا فرصتهای برابر |
رابطه والدین- دولت | دشمنانه- دولت بدرفتاری والد را تنبیه و مجازات می کند و از قدرت های قهری برای جایابیهای بیرون از منزل غیرداوطلبانه استفاده می کند | مشارکتی- دولت به دنبال قدرت بخشیدن به روابط خانوادگی است و جایابیهای بیرون از منزل داوطلبانه صورت میگیرند. | جایگزینی[3] |
توازن حقوق | حقوق والدین/کودکان از طریق ابزارهای قانونی اعمال میشود | حقوق والدین به زندگی خانوادگی توسط متخصصان مددکاری اجتماعی تسهیل میشود | حقوق کودکان/ مسئولیت والدین |
[1] paternalistic
[2] regulatory
[3] substitutive
و من این نکته را هم اضافه کنم که عمده کشورها با وجود اینکه دولت متولی اصلی اجرای خدمات رفاه کودک است اما از موسسات غیردولتی و خیریه ها برای اجرای سیاست های خود البته با نظارتش کمک می گیرد و در کشورهایی مثل انگلستان ان جی او ها بازوهای اصلی اجرایی و نظارتی سیستم رفاه کودک هستند.
حالا بریم سراغ ایران:
در ایران با وجود قوانین نسبتا متعددی که به کودکان و به ویژه کودکان در معرض خطر میپردازد و خدمات مختلفی که به آنها ارائه میشود، در ادبیات دانشگاهی و سیاستگذاری، به این مفهوم به صورت صریح پرداخته نشده است در واقع هیچ تعریف مشخصی از رفاه کودک وجود ندارد که بتوان آن را مبنایی برای مقایسه با رویکردهای رفاهی سایر کشورها قرار داد.
- آیا مداخلات دولت و جامعه در ایران محدود به کودکانی است که آسیبدیدهاند و یا ساختار خدمات، گروههای مختلف کودکان در معرض خطر را هم پوشش میدهد و نگاهی پیشگیرانه دارد؟
- علاوه بر این نسبت به نقش دولت، حدود مداخله آن در خانوادههایی که صلاحیت و شرایط تأمین نیازهای کودکان را ندارند، ابهام وجود دارد.
- در کشور ما مشخص نیست که دولت چه نگاهی به کودکآزاری و یا عدم تأمین نیازهای کودک از جانب خانواده دارد، آیا آن را فردی و منحصر به والدین میداند و یا معلول عوامل مختلف فردی و اجتماعی در نظر میگیرد و یا اصلاً معتقد است که کودکان مختلف نیازهای مختلفی دارند و دولت باید با توجه به نیازهای منحصر رشدی هر کودک، در سطوح مختلف مداخله کند
پس ما اومدیم برای رسیدن به این به این جواب ها همه قوانین مرتبط با کودک در کشورمان رو بررسی کردیم و به این جواب ها رسیدیم؟
با توجه به تحلیل صورت گرفته، میتوان رویکرد رفاه کودک ایران را در مقایسه با طبقهبندی موجود به «محافظت از کودک» نزدیکتر دید اما نمیتوان تقسیمبندی کامل و دقیقی ارائه داد، زیرا در قوانین ایران ویژگیهایی متفاوت از سایر رویکردهای رفاه کودک به ویژه با توجه به اهمیتی که نهاد خانواده در ایران دارد، دیده میشود.
- در اسناد کلان و قوانین ایران، عوامل و زمینههای بدرفتاری و در معرض خطر قرارگرفتن کودک ،عمدتا شامل عوامل فردی که مرتبط با خود والدین است(مانند فساد اخلاقی، اعتیاد، زندانی بودن، بیمار جسمانی و روانی بودن)،
- عواملی فردی که مرتبط با خود کودک است( مانند بیماری و کمتوانی، بزهکاری و اعتیاد)
- همچنین عواملی که مرتبط با چگونگی والدگری و نگهداری والدین از کودک است(مانند آسیب جسمانی و روانی وارد کردن بر کودک؛ غفلت جسمانی، روانی و تحصیلی از کودک و سوءاستفاده و بهرهکشی از کودک) دیده میشوند
- و نگاه سیستمی و ساختاری(مانند آوارگی، پناهندگی، بیتابعیتی) خیلی محدودی وجود دارد. که فقط در قانون اخیر حمایت از اطفال و نوجوانان این نگاه دیده شده است.
- در واقع در قوانینی که کودک آزاری و کودکان در معرض خطر را تعریف کردهاند، همواره بر مقصر بودن و خطای والدین یا مراقب تاکید شده است و تنها در مواردی محدود به عوامل خانوادگی و کلان ساختاری چون فقر و همچنین نیازهای متنوع کودکان اشاره شده است.
- در قوانین و سیاستهای کلان کشوری به صورت مداوم بر اهمیت خانواده و حفظ و تقویت آن تاکید شده است، اما با مرور قوانین میتوان عنوان کرد که در حمایت و محافظت از کودکان، بجای تدوین قوانین و مقررات حمایت کننده از خانواده که جنبه اجراییتری داشته و منجر به تقویت و ثبات زندگی خانوادگی کودک شوند، قوانینی که نگاه مجازاتکننده و بازجویانه در مداخلات و استفاده از اهرمهای قانونی را نشان میدهند، غالبتر هستند.
- نکته قابل توجه دیگر این است که نقش نهاد قضایی کشور در تمام مراحل بسیار پررنگتر از نهادهای حمایتی دیده شده است. یعنی این تعارض وجود دارد که با وجود اینکه دولت تلاش میکند که کودک در خانواده اولیه خود باقی بماند، اما خدمات حمایتی محدودی برای توانمندسازی و حمایت از خانواده جهت فراهم شدن بستر زندگی کودک ارائه میشود.
- همچنین قوانینی که به صورت ویژه برای کودکان در ایران تصویب شدهاند بر کودکان در معرض خطر و آسیبدیده توجه کرده اند و عموم کودکان بسیار محدود و عمدتا در قالب خدمات بهداشتی و آموزشی مورد توجه بودهاند. در واقع در ایران نیز مانند بسیاری از کشورها مدیریت خطر در اولویت قرار دارد. از طرف دیگر انتقادات متعددی به همین قوانین وارد شده است که تمام کودکان در معرض خطر را شامل نمیشوند.
- با توجه به یافتهها میتوان عنوان کرد که بخش عمده قوانین ایران در این بُعد نیز به این رویکرد نزدیکتر است و کودکان در شرایط خاص و پس از بروز آسیب شدید و نه پیشگیری اولیه و نه حمایت از تمام کودکان را مدنظر دارند. همچنین مداخلات دولت عمدتا با ابزارهای قانونی و اعمال قدرت قهری بر والدین(مانند جریمه، زندانی کردن و یا سلب سرپرستی) و نه با رویکردی مشارکتی و خانواده محور همراه است.
اما با توجه به تمام ویژگیهایی که برای رویکرد رفاه کودک در ایران مطرح شد، و شرایط فعلی کشورمان می توانیم جمع بندی کنیم که در وضعیت اقتصاد بحرانی ، یکی از اولین گروه هایی که وضعیت آسیب می بینند کودکان هستند و شما هم در جمعیت امام علی به وضوح اثرات این بحران اقتصادی و اجتماعی جامعه و خانواده ها را که به دلیل کرونا هم تشدید پیدا کرده را تجربه می کنید.
تجربه کشورها نشان می دهد که تا زمانی که زیرساخت کلان اقتصادی و اجتماعی کشور نتواند رفاه حداقلی را برای کودکان و خانواده ها فراهم کند، سیستم رفاه کودک با حجم زیادی از کودکان مواجه خواهد شد که نیازهایشان تامین نشده است و در مخاطره آمیزترین وضعیت ها قرار گرفته اند. پاسخی که سیستم رفاه کودک می تواند در این شرایط بدهد، حداقلی و صرفا تسکین دهنده و اثر کوتاه مدت می تواند داشته باشد. آن هم اگر بتواند این گروه های روزافزون را تحت پوشش قرار دهد.
سازمان های مردم نهاد مثل جمعیت امام علی هم متاسفانه ناچارا تحت الشعاع همین بحرانهای روزافزون برای تامین حداقلی نیازهای خانواده ها و رسیدگی به کودکان در بدترین وضعیت های مخاطره آمیز قرار می گیرند. اما تجربه ای که می تواند از سایر کشورها بکار بگیرند، تلاش برای جلب حداکثر مشارکت کودکان و خانواده و به جای جایگزین خانواده شدن است، البته که شما با خانواده های زیادی مواجه هستید که به دلیل عوامل درهم تنیده و پیچیده فقر، اعتیاد، بیماری و ….. در حال حاضر توان مراقبت از کودک خود را ندارند، اما همانطور که می دونم جمعیت همواره این اصول را بکار می گرفته و صرفا برای یاداوری باید در هیچ حالتی تلاش حداکثری برای قادرسازی خانواده کودک فراموش نشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!