چوب حراج فقر

 بعضی از افغان‌ها برای نجات از فقر و گرسنگی دختران خردسال خود را برای ازدواج می‌فروشند

مدتی است گزارش‌ها و اخباری درباره فروش دختران افغان توسط خانواده‌هایشان برای نجات از گرسنگی در شبکه‌های اجتماعی و توسط برخی فعالان اجتماعی افغانستان منتشر می‌شود. اخبار و گزارش‌هایی که نگرانی درباره وضعیت زنان در افغانستان را تشدید می‌کند. از ابتدای حضور طالب‌ها در افغانستان، زنان فعال افغان و فعالان حقوق زنان در سراسر دنیا درباره وضعیت زنان در این کشور بارها هشدار دادند و از نهادهای بین‌المللی خواهان اقدامی موثر برای مقابله با این شرایط بودند. اما هر روز خبرها از وخیم‌تر شدن شرایط می‌گویند. این روزها هم فروش دختران، آن هم به دلیل فقر فراگیر در افغانستان، بر نگرانی‌ها افزوده است. امروز در این کشور چوب حراج به کودکی‌ها زده می‌شود. در دورانی که تندروی‌ها حال و آینده‌ مردم یک سرزمین را به بازی گرفته است.

یکی از پدرانی که دختر ده ساله خود را فروخته است گفته است: «می‌دانم این کار درست نیست، اما فکر کردم اگر این کار را نکنم، ما همه می‌میریم. اگر راه دیگری ‌داشتم، هیچگاه این کار را نمی‌کردم». مادری دیگر گفته است: «شوهرم گفت که اگر ما دختران را به ازدواج ندهیم، همه ما خواهیم مرد، زیرا هیچ چیزی برای خوردن نداریم. من احساس بسیار بدی داشتم که دخترانم را در بدل پول بدهیم». پولی که به صورت اقساط در طول چند سال به آنها پرداخت خواهد شد. مادری دیگر که دخترانش را زودتر از سن ازدواج فروخته است: «من خوشحال نیستم که این کار را کرده‌ام، اما ما هیچ چیزی برای خوردن یا نوشیدن نداریم. اگر وضع همین‌طور ادامه داشته باشد، مجبور می‌شوم دختر سه ماهه خود را هم بدهم.»

روز ۲۵ اکتبر برنامه جهانی غذای سازمان ملل هشدار داد که افغانستان ممکن است بدترین بحران بشری جهان را تجربه کند. گزارشی که این نهاد بین‌المللی منتشر کرده، هشدار داده که در صورت عدم اقدام فوری، میلیون‌ها تن از جمله کودکان در افغانستان به ‌دلیل فقر و گرسنگی جان خود را از دست خواهند داد. سازمان ملل برآورد کرده است که بالغ بر ۲۲ میلیون نفر در افغانستان در آستانه زمستان با گرسنگی شدید روبه‌رو هستند. بالغ بر ۸ میلیون نفر از مردم در این سرزمین شرایط اضطراری دارند.
برنامه جهانی غذا در این گزارش آورده است: «نمی‌توانیم اجازه دهیم که در افغانستان فاجعه‌ای جمعی رخ دهد.

جامعه بین‌المللی باید از تبدیل بحران به فاجعه جلوگیری کند. پیش‌تر از این هم همه چیز ناامید کننده بود، اکنون خشکسالی مداوم، افزایش آوارگی، سقوط خدمات عمومی و بحران اقتصادی عمیق کل کشور را به سوی پرتگاه سوق داده است.» پرتگاهی که در آن خانواده‌ای با پول فروش فرزند خود، نانی تهیه می‌کند تا حیات خود را حفظ کند.

چه کسی می‌داند در دل پدر و مادر به هنگام نجات از گرسنگی با نانی که بهای آن جان و کودکی فرزند بوده، چه می‌گذرد؟ چه کسی می‌داند در دنیای پر زرق و برق امروز مرگ بر اثر گرسنگی و فقری که گروهی تمامیت خواه به مردم یک سرزمین تحمیل کرده‌اند، یعنی چه؟ چه کسی می‌داند چه بر سر کودکانی که در این غوغای فقر بر زندگی و آینده‌شان چوب حراج خورده، خواهد آمد؟ چه کسی می‌داند که این وضعیت چه روزی از افغانستان بیرون خواهد خزید و به سرزمین‌های دیگر سرایت خواهد کرد؟ چه کسی می‎داند….

 

۰ پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *