ازدواج دختربچه در کهگیلویه و بویراحمد؛ مشتی نمونهی خروار ازدواج کودکان!
دیروز در شبکههای اجتماعی، تصاویری از ازدواج یک دختربچه با سن حدود ده تا سیزده سال با یک جوان بیست و چند ساله منتشر شد. مردم و مسئولین به این اتفاق واکنش نشان دادند و حالا منتظریم ببینیم از دل این رویداد رسانهای شده، که تنها مشتی نمونهی خروار است، چه چیز خارج میشود. گرچه جمعیت امام علی(ع) از جزییات این مورد خاص اطلاع دقیق ندارد، اما به بهانهی طرح عمومی و داغ شدن موضوع در رسانهها و مسبوق به سابقه بودن قبلی این موضوع در میان بسیاری از خانوادههای تحت حمایت جمعیت، این موارد را قابل ذکر میداند.
تاثیر افراد حاضر در این مجلس عروسی
در فیلم منتشر شده، علاوه بر دختر بچه و داماد، تعداد دیگری از افراد از مدعوین و عاقد نیز حضور دارند؛ یعنی جمعی در این مجلس حضور دارند تا این اتفاق را جشن بگیرند و ثبت رسمی کنند. این جمع نمایندهی بخش بزرگی از جامعه است که در قبال آنچه در جامعهاش به صورت اشتباه در حال انجام است نه تنها سکوت میکند که سور و ساط آن را هم فراهم میکند و با کف و سوت و دست و چند جمله که به عنوان خطبه جاری میشود چنان همه چیز را عادی جلوه میدهد که گویی اتفاقی نیفتاده و شروع زندگی زناشویی برای یک دختربچه امری طبیعی است. انسانهای بالغی که قطعا خود تجربههای زیادی در زندگی مشترک دارند و حداقل به تجربه میدانند که آن دختربچه برای ازدواج آماده نیست و گرفتار مشکلات جدی میشود؛ اما باز هم سکوت میکنند و کف و سوت خود را میزنند و به سرنوشت نزدیکترین افراد به خود بیتوجه هستند.
اینها عضو هیچ جناح سیاسی نیستند که بگوییم نفع سیاسی از این مساله میبرند؛ بلکه مردمان کاملا عادی هستند که بخش بزرگی از فرهنگ روزمرهی جامعهی ما را میسازند. ناآگاهی محض در رفتار این قشر از جامعه، که از قضا تاثیر فراوانی در شکلگیری و عادیسازی مسائل و معضلات جامعه دارد، نقطهای است که بیش از هر چیز دیگر باید برای آن برنامهریزی کرد تا نسبت به معضلات واکنش جدیتری داشته باشند. این جماعت، مصداق عینی جملهی «از ماست که بر ماست» هستند.
مساله از نگاه مسئولین موافق ازدواج کودکان
متاسفانه پس از طرح مساله در زمینهی ازدواج کودک و موارد مشابه اتفاقی که امروز به دلیل پخش تصاویر، رسانهای گردیده، موج جریانسازیها در این زمینه آغاز شد و مسالهای که ماهیت کاملا اجتماعی دارد و ریشهی بسیاری از آسیبها میتواند باشد، تبدیل به موضوعی برای نزاع جناحهای سیاسی گردید و فیلمهایی در شبکههای مجازی در مدح ازدواج در سنین جوانی در شبکههای اجتماعی، سعی در خلط مبحث داشتند و درخواست ممنوعیت قطعی ازدواج در زیر سیزده سال را به صورت مخالفت برای ازدواج دختر هفده ساله با پسر نوزده ساله برای اجتماع تبیین کردند.
این دسته هم اکنون هم میگویند مثلا اگر قانون، ازدواج زیر سیزده سال را به رای دادگاه منوط نمیکرد و دو فرد حاضر در فیلم میتوانستند قانونا با هم ازدواج کنند مجبور به صیغهی غیررسمی نبودند و آسیب مساله پایینتر میآمد. در مسائل اجتماعی قطعا این نوع طرح مساله به سفسطه شباهت دارد؛ چرا که موضوع مورد بحث کودکی است که در این رابطه چنان ضربهی عمیقی بر پیکر نحیفش وارد خواهد شد که چه این وضعیت به صورت رسمی ثبت شود و چه فعلا غیر رسمی و در انتظار ثبت رسمی باشد، عواقب آن برای یک آن کودک جبرانناپذیر خواهد بود و از آنجا که فاصلهی این ازدواجهای موقت و غیررسمی با سن قانونی کم است، افراد بیشتر به چنین اقدامی ترغیب میشوند که دو سه سالی را به صورت غیررسمی و صرفا شرعی با هم زندگی کنند.
هر فرهنگی صحیح نیست.
بسیاری از مردم برای توجیه این اتفاقات به فرهنگ رایج تمسک میجویند و چنین عنوان میکنند که در مسائل فرهنگی اقوام نباید مداخله نمود. نکاتی در این امر قابل ذکر است. اول این که خطکش مهمتر در این مساله، اولویت حقوق کودکان است. اگر فرهنگ و رسومات قومی با این خطکش ارزیابی نامناسبی را نشان میدهد، قطعا باید روی فرهنگسازی صحیح و تغییر وضعیت موجود گام برداشت.
از طرف دیگر پیامدهای بعدی چنین رسوماتی خود را در بالا بودن آمار خودکشی و خودسوزی زنان در این مناطق نشان میدهد و به جای علاج این وقایع پس از وقوع، میتوان به دنبال پیشگیری در سرچشمه گشت. مسالهی بعد، توجه به ریشهی شکلگیری این فرهنگ و رسوم است که اغلب با فقر و نبود امکانات در این مناطق رابطهی بسیار نزدیک دارد. در بسیاری از نقاط مانند بلوچستان حتی برای دخترانی که مایل به ادامهی تحصیل باشند و نخواهند در چرخهی ازدواج در سن کودکی گرفتار شوند امکان ادامه تحصیل و انتخاب گزینههای دیگر وجود ندارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!