نگاهی به تبعات اجتماعی زلزله از منظر جامعهشناسی فاجعه
نگاهی به تبعات اجتماعی زلزله از منظر جامعهشناسی فاجعه
۵ دی ماه ۱۳۹۹
زلزله تنها یک پدیده طبیعی نیست
هفده سال گذشته است از صبح تاریک بم، صبحی که بوی مرگ میداد. صبحی که هیچ فلقی نوید آمدنش را نداد. حیرت بود و اشک و داغ که همراه با خورشید شهر بالا میآمد و هر چه خورشید بیشتر به شهر نور میپاشید، بیشتر میشد دید که فاجعه چقدر وسعت دارد. ساعت 5 و بیست و شش دقیقه روز جمعه پنجم دی ماه 1382، بم تنها دوازده ثانیه لرزید، اما بعد از نزدیک به دو دهه هنوز ردپای آن لرزیدن در شهر مشهود است. بم زنده است اما زخمی است. زخمی عمیق که هر بار با زلزلهای در گوشهای از این خاک، تازه میشود. آدمها هنوز از آن صبح تلخ با حسرت و بغض یاد میکنند. برای آنها دنیا به قبل و بعد از آن دوازده ثانیه سیاه تقسیم شده است.
زلزله و سیل و فجایع دیگری که بشر از سر میگذراند، ابعاد مختلفی دارند. بخش پررنگ این فجایع آسیبهای مالی و جسمی و جانی است که طبیعت خشمگین به انسان تحمیل میکند. اما بُعد مهمتری هم در این میان وجود دارد که در کوران فاجعه از آن غفلت میشود. آسیبی که بعد از خالی شدن شهر از تیمهای امدادرسانی و خیرین، نمایان میشود و تا پایان عمر چون سایه همراه بازماندگان فاجعه است. سیل و زلزله و آسیبهایی که جمع زیادی از مردم یک شهر را در یک بازه زمانی مشخص تحت تاثیر قرار میدهند، در اغلب موارد پدیدههایی طبیعی هستند، اما کیست که نداند امر طبيعي از امر انساني متمايز نيست. زلزله امري طبيعي است اما برای بازماندگان فاجعه، در بستر اجتماع درک ميشود. به بهانه سالروز وقوع زلزله بم، نگاهی کوتاه به اثرات فجایع مشابه زلزله بم بر بازماندگان داریم.
باید پذیرفت که زلزله امری است طبیعی، اما آسیب روحی که بازماندگان بعد از آن تجربه میکنند بسیار پر اهمیتتر از فاجعهای است که شهر و معماری و زیرساختهای آنرا ویران میکند. انسانشناسان معتقدند یک فاجعه اثراتی بر خودآگاه و ناخودآگاه فردی و جمعی افرادی دارد که آنرا لمس کردهاند. تاثیری که بر ناخودآگاه یک فرد یا جمع از یک فاجعه باقی میماند، اثری است که «روان» آنرا تجربه میکند و تاثیراتی که بر خودآگاه فردی و جمعی یک جامعه بعد از یک فاجعه قابل مطالعه است، تغییراتی است که در «نظام ایدئولوژیکی» افراد رخ میدهد.
وقتی فاجعهای مردم یک شهر را که داغدار عزیزانشان شدهاند، سرگردان میکند، غیبت نهادهای رسمی که وظیفه حمایت از مردم را در ساعات ابتدایی وقوع فاجعه به عهده دارند، موجب ایجاد خشمی نهفته در بازماندگان فاجعهای چون زلزله میشود و نتیجه آن ایجاد شکافی اجتماعی میان مردم و این نهادهاست. وقتی که مردم بعد از سیل یا زلزله دچار یک فقر عمومی میشوند، نیاز به توجه ویژه پیدا میکنند، بیتوجهی و یا رسیدگیهای نادرست و غیر اصولی در چنینی شرایطی تبعاتی به دنبال دارد که شاید بتوان چند سال بعد از وقوع یک فاجعه برای بررسی آن اقدام کرد و به نتایجی رسید. کما اینکه در مورد شهر بم، مطالعاتی که سالها بعد در مورد روحیات و سلامت روان مردم صورت گرفت نشان میداد که آمار طلاق و اعتیاد در میان جوانان، بعد از وقوع زلزله به میزان چشمگیری افزایش پیدا کرده است. بعد از زلزله کرمانشاه هم بررسی مددکاران جمعیت امام علی نشان میدهد افسردگی، اختلافات خانوادگی و در بعضی موارد گزارشهای خودکشی بعد از زلزله افزایش چشمگیر داشته است. بررسیها نشان میدهد خشونت و پرخاشگری بعد از زلزله روابط بین فردی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. استیصال و تلاشهای بینتیجه برای خروج از بحران، حرفهای مسئولان که با عمل فاصله معناداری دارند، شرایطی که هر روز بدتر و نگران کنندهتر میشود و بیثباتی شرایط و فقدان امکانات و… در تشدید خشونت در روابط اجتماعی بازماندگان یک فاجعه تاثیر مستقیم دارد.
بعد از زلزله منجیل و پس از آن بم و ورزقان و سرپل ذهاب، موارد بسیاری از فوبیای زلزله، اختلالات خلقی، روانپریشی، ترس از صدا یا همهمه و… در افرادی که این فاجعه را همراه با از دست دادن عزیزان خود تجربه کردهاند، گزارش شده است. جامعهشناسان درباره اینکه این موارد از پیامدهای زلزله هستند یا پس از فاجعه تشدید میشوند؛ معتقدند زلزله بهانهای برای نمایان شدن گسلهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. مسائلی مانند بیکاری، فقر، کمبود امکانات آموزشی، تبعیض، طلاق، خشونت و… از قبل وجود دارند اما پس از بروز یک فاجعه مهیب، سربرمیآورند. البته جامعهشناسانی چون مقصود فراستخواه معتقدند: «واكنشها در پي وقوع زلزله، اجتماعي است و عكسالعملها از جامعهاي به جامعه ديگر و از فرهنگي به فرهنگ ديگر به طور كلي ميتواند متفاوت باشد. مجموعه نگرشها و الگوهاي آموخته رفتاري ما هستند كه درك ما را از زلزله [فاجعه] شكل ميدهند. الگوهاي فرهنگي هستند كه باعث ميشود يك جامعه با پديده زلزله مواجه شود. به همين ترتيب پيامدهاي حوادث طبيعي هم از جامعهاي به جامعهاي ديگر متفاوت است»
امروز در محافل علمی، شاخه «جامعهشناسی فاجعه» به نوعی بر این شکل از آسیبها تاکید دارد. جامعهشناسی فاجعه به مطالعه عوامل اجتماعي، فرهنگي و پيامدهاي آن بر رفتار انسان میپردازد. توجه به نتایج بررسیهای جامعهشناسان فاجعه میتواند آسیبهای بعد از فاجعه را به شکل چشمگیری کاهش دهد. 17 سال از زلزله بم میگذرد و ما هر سال این فاجعه را مرور میکنیم، همانطور که زلزله کرمانشاه را که سه سال از وقوع آن گذشته است و همانطور که باقی فجایع طبیعی را، اما باز هم در شرایط بحران، تکرار سهم ماست از تمام تجربههایی که در این سالها مرور کردیم. تکرار در رفتارهای اشتباه هنگام امدادرسانی، تکرار در بدعهدیها به مردم آسیبدیده، تکرار در نادیده گرفتن آسیبهای روحی و روانی مردم بعد از یک فاجعه تلخ، تکرار در نادیده گرفتن عوامل بروز یک فاجعه – که زلزله عارضهای طبیعی است اما تبدیل شدن آن به فاجعه مربوط به اصولی است که باید در ساخت شهرها رعایت شود- تکرارها شاید مهمترین مقصران بروز فجایع در زندگی بشر فراموشکاری باشند که قصد درس گرفتن از اشتباهات و اتفاقات را ندارد.
تجربه جمعیت امام علی
مرور فاجعه بم برای جمعیت امام علی که بیست سال پیش وظایفی را در حوزه اجتماعی برای خود تعریف کرد، یادآور روزهای تلخی است که در نوپایی جمعیت تجربه کرد. حضور مددکاران اندک آن روزهای جمعیت در مناطق زلزله زده، نخستین تجربه این نهاد دانشجویی بود که به تازگی شکل گرفته بود و تلاش میکرد تا حد امکان امدادرسانی اصولی را با کمترین خطا در مناطق آسیبدیده به انجام برساند. جمعیت در طول این دو دهه به مرور رفتاری پختهتر و اصولیتر در امدادرسانیها در مواقع بحرانی از خود نشان داد. به طوری که در جریان سیل سراسری، اعضای جمعیت امام علی (ع) نخستین نیروهای امدادی بودند که در زمان طلایی امدادرسانی در مناطق سیلزده حاضر شدند. در کنار این سرعت عمل، نگاه علمی به مقوله امدادرسانی نیز شکل فعالیت این نهاد را در مناطق بحران زده متمایز میکرد. تداوم فعالیت و خدمات دهی در مناطق آسیبدیده از سیل و زلزله در این سالها، نیز حاکی از نگاه بلند مدت جمعیت امام علی به امدادرسانی بعد از فاجعه است.
بیتوجهی به آمادهسازی در برابر زلزله؛ چه کسی باید جواب این سهلانگاریها را بدهد؟
منتشر شده در ۵ دی ۱۳۹۸
۵ دی، سال ۱۳۸۲، ساعت ۵:۲۶ بامداد
بم، ایران
امروز، سالروز زلزلهایست ۶.۶ ریشتری با بیش از ۷۰ هزار نفر کشته و مجروح و تخریب صددرصدی منازل و فاجعهای عظیم که نه تنها بم را که ایران را لرزاند.
اتفاقی که اثرات زیانبارش همچنان بر تارک این خاک باقی مانده است.
این در حالیست که تمام نگاهها به پیشآمدهای گذشته و آسیبهای فراوانی که در طی این سالها کاهش نیافتند معطوف گشت و از آن سو به شکلی جدی به رخداد چنین وقایعی در کشورهای توسعهیافته و خسارتهای بسیار کمتر در مقایسه با ایران توجه شد.
عدم ایمنی ساختمانها و رعایت موارد لازم برای پیشگیری از خسارتها، نبود راهحلهای اصولی برای مواجههی درست در زمان وقوع زلزله و بیشمار نکاتی که از قبل این اتفاق تا بعد آن باید انجام شود و نمیشود.
پس از زلزلهی بم، چنین روزی به نام روز ایمنی برابر زلزله و بلایایی طبیعی نامیده شد تا برنامهها و همایشهای مختلفی در کشور برای پیشگیری و ایمنسازی در مقابل زلزله برگزار شود.
همچنان در مدارس، مانور زلزله برای یادگیری نسل جدید و راههای مقابله با آسیبهای زلزله انجام میشود.
اما همچنان زلزله در شهرهای گوناگون ایران رخ میدهد و خسارت بر جای میگذارد.
و همچنان مواجهیم با عدم رعایت نکات ایمنی که هر بار در هر زلزله دامن جان و مال مردم را میگیرد و داغی بر پیشانی کشور میگذارد.
شاید وقت آن رسیده است که به جای گذاشتن فقط یک نام بر سالروز یک فاجعه از آن درس گرفت و هدفمند به الزامات اجرایی پیشگیری از آسیبهای چنین بلایای طبیعی اندیشید و آنها را اجرایی کرد. عدم رعایت این الزامات در سایهی بیتوجهی مدیران همچنان جان و مردم را در خطر قرار میدهد و نهادهای ناظر هم در مقابله با این کوتاهیها اقدام موثری نمیکنند؛ گویی برای کسی چندان هم مهم نیست و حالا هر وقت اتفاقی افتاد یک فکری برایش میکنند!
به امید آنکه روزی ایمنی برابر زلزله و بلایای طبیعی در کشور نهادینه شود و سبب کاهش خسارات این چنین وقایعی گردد تا کمتر ایران ما رنگ سیاهی به خود بگیرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!