بر بامِ دردِ حقیقت
نهمین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق
هیچکس از حال ما خبر ندارد. تنها تو خدایی و خبر داری. اگر کسی بخواهد با تهمتی زشت، بیخبران را خبر کند و موجِ مکری به راه اندازد، تو مکروا و مکر اللَّهی. مدتی است که جاخوشکردگان بر سفره بیت المال، عکسی را اینسو و آنسو میگردانند و میگویند جمعیت امام علی(ع) در حال آموزش مسائل جنسی به کودکان چشم و گوش بسته مناطق محروم سرزمینمان است؛ تا از آبِ گلآلود، ماهیِ مطلوبِ حزبشان را بیرون کشند. انگار برای به قدرت رسیدن، هر پیراهنی برایشان پیراهن عثمان است؛ بدون آن که بدانند واقعیت، فراتر از هر تصویری است و تشتِ تزویر و نامسلمانی اینان را به راحتی از سر سقفِ حقیقت دردهای این ملت واژگون خواهد کرد. نه در گودهای اعتیاد، بلکه در خانههای محرومین این شهر، با بیداد موادمخدر، بحران سواستفاده جنسی، چشم و گوش کودکان را بر کودکیشان بسته است.
خانهای در خاکسفید. ماه رمضان سال ١٣٩٣. به همراه اعضای جمعیت، مراسم دعایی در دل خانه ای میگذاریم که در نبودِ مسئولیت شریفِ مسئولان، ظلماتش بیداد میکند. درب این خانه، به روی همه دربهدران باز است. هر معتادی میتواند با ١۵٠٠ تومان، برای مصرف خود در این خانه سقفی داشته باشد. مرد خانه سالهاست تمام بدنش به عفونت اعتیاد نشسته و ریشه شرمش را از دست تنگش در برابر خانواده، با مخدرِ شیشه بُریده بود. پیرزنی مورفینی در حالی که موشهایِ کثیفی و بطالت آن خانه، انگشتان پایش را به دندان جراحی بریده بودند، در کف خانه، فریادزنان افتاده بود. تنها تصویری که در این چند سال، دو دختر به استخوان نشسته آن خانه دیده بودند، مردانی بیرگ است که در قبیحترین شکل، به دنبال رگی در زیر بیضهشان میگردند، به وقت خماری، کتکشان می زنند و به هنگام نشئگی، به این دو طفل بی پناه، تجاوز می کنند. دختر بزرگتر که دوازده سال داشت، باردار بود و دیگری هشت ساله و هر دو نیز در خیال کودکانهشان، آن چه بر سرشان می آمد، طبیعت و اقتضای زندگی همه دخترکان شهر می پنداشتند. در یک اتاق، زنی نیمبرهنه که یک بار از پسر نوجوانی باردار شده بود و بار دیگر از پدر شوهر خود، در حال دود کردنِ رویای خوش خیالیِ آقازادگان متعصب و کوری بود که هنوز فکر میکنند با بستن دکمه گلوگاهشان، اسلامشان برقرار است. این سومین کودکی است که این زن در این خانه به دنیا میآورد. پسر اول یادگار روزهای پاکی است که بر یک بساط نشسته و با او مشغول مصرف است. دختربچه دوم را فروختهاند و حال تنها این نوزاد ششماهه مانده که سرنوشتش از نطفگی، تلخترین است. به اتاق که سرک میکشیم، زنان و مردان و کودکان نیمه عریان همگی در حال لولیدن درهمند. دانشجویان پاکدل داوطلب جمعیت امام علی(ع) به زانوی تضرع میافتند و به بیبضاعتان، قول حمایت با جیبهای دانشجوییشان میدهند، به شرط آن که امشب خاکسترنشینان ظلام، به سمت نور آیند و اعتیادشان را ترک کنند… بیخبران چه میدانند از حال ما؟! جایی که معتادش گوشِ شنیدن داشت و به ترک اعتیادش قیام کرد، این سفرهنشینانِ بیتالمال، به اشتیاق، پنبه در گوش میفشارند. باکی نیست که توکل شما بر تصویری است که دست به دست در بی حیایی دنیای مجازی، به تهمت می چرخانید و توکل ما بر خدای کودکان دردمند این دیار. حال سوخته دنیای ما و تهمتِ دکمه بر گلو بسته تو را تا قیامت پاسخی است. اندکی صبر، سحر نزدیک است!
سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندی نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!