نگاهی به کار کودکان از منظرهای مختلف
«به مناسبت ۱۲ ژوئن، روز جهانی منع کار کودک»
به لحاظ تاریخی، کودکان در بسیاری کشورها و فرهنگها از سنین کم در خانواده، کار را یاد میگرفتند؛ بهخصوص در خانوادههای کشاورز این امر بسیار رایج بوده است؛ اما کار کودک به شکلی که جنبهی استثمار پیدا کند و کودک را از حقوق اولیهاش مثل کودکی کردن، بازی کردن، آموزش، بهداشت، تغذیهی مناسب و تحصیل باز دارد از زمانی که جهان به سمت صنعتی شدن پیش رفت بیشتر دیده شد.
امروزه با افزایش مهاجرت به شهرها و به دنبال آن افزایش حاشیهنشینی با پدیدهی کار کودک به اشکال مختلف روبرو هستیم.
اشکال مختلف کار کودک
در یک دستهبندی میتوان کار کودک را به دو بخش کار آشکار و کار پنهان تقسیمبندی کرد. شاید مشخصترین وجه کار کودک، کار در خیابان باشد. همهی ما شاهد حضور این کودکان در کوی و برزن و بر سر چهارراهها هستیم. برخی فال میفروشند، بعضی گل، برخی شیشه پاک میکنند، برخی دیگر قبرها را میشویند و تعدادی هم در قالب تکدیگری، کودکیشان به تاراج گذاشته میشود. گاهی هم در خیابان با شما همراه گردیده و تقاضا میکنند برایشان چای، تن ماهی یا چیز دیگری بخرید.
کودکان باربر با چرخدستی و کودکان شاگرد در مغازهها از دیگر مظاهر کار آشکار هستند؛ اما زشتترین و خشنترین چهرهی کار در خیابانها، زبالهگردی است. معصومیت و لطافت کودکی که قدش به زحمت از یک متر تجاوز میکند، در تضاد با سطل زبالهی بزرگ و بدبو؛ برای لقمهای نان.
اشکال پنهان کار کودک پیچیدگیهای بیشتری دارند. این محیطها در مقابل چشم همگان نیستند و رصد نمیشوند. کنترلی بر ساعت کار، شرایط محیط و سختی کار آنها نیست. کار در کورهپَزخانه، کارگاههای غیررسمی و رسمی، مشاغل خانگی به ویژه برای دختربچهها از مصادیق این نوع کارها هستند. برخی کودکان نیز در کارهایی مانند کشاورزی، باغداری، دامداری و چوپانی اشتغال دارند.
اغلب کودکان شاغل در خیابانها دارای خانواده هستند و توسط خانواده و جهت تامین معاش و درآمد و یا تامین مالی جهت مصرف موادمخدر برای والدین به کار گرفته میشوند. جمعیت امام علی(ع) در طول ۲۰ سال فعالیت در این زمینه تاکنون شواهد و نمونهای از زندگی کودکان به صورت باند و کلونی را مشاهده نکرده است. تنها نمونهی این امر، همان گودهای تفکیک زبالهی رسمی پیمانکاران شهرداری یا گودهای غیررسمی وابسته به آنهاست.
احد و صمد؛ در برادر که در آتش کارگاه تفکیک زباله سوختند و جان دادند.
آسیبهای کار کودک
انواع آسیبهای جسمی و روانی اعم از سوتغذیه و اختلالات رشد، امکان ابتلا به بیماریهای عفونی، کلیوی، پوستی، تنفسی، احساس تحقیر شدن و طرد شدن از جامعه، عدم اعتماد به نفس، حسرت ناشی از مقایسه با گروه همسالان، خشم و نفرت، خطر آزاردیدگی جنسی، عدم دسترسی به آموزشهای رسمی و مهارتهای زندگی و تکرار جبری چرخهی فقر والدین از جمله آسیبهایی است که این کودکان را تهدید مینماید.
عوامل اصلی کار کودک
مهمترین عوامل زمینهساز کار کودک را میبایست همان عواملی دانست که به فقر و حاشیهنشینی در سطح کشور دامن میزند. ساختارهای غلط اجتماعی- اقتصادی، جنگ، حوادث طبیعی نظیر سیل و زلزله و همچنین خشکسالی میتواند بر مهاجرتها و به تبع آن فقر، حاشیهنشینی و کار کودک دامن زند. اعتیاد، خُردهفرهنگهای قومی و فقر فرهنگی نیز بر این موضوع دامن میزنند.
کارِکودک یا کودکِ کار؟
گرچه ایران پیماننامهی سازمان کار مبنی بر محو بدترین اشکال کار کودک را پذیرفته است؛ اما طی این سالها به جز اجرای طرحهای ناکارآمد نظیر جمعآوری که به جای کار کودک، کودک کار را هدف قرار دادهاند، اقدامات اساسی و برنامهریزی شدهای را در این زمینه شاهد نبودهایم.
نجات کودکان
برای خروج کودکان از چرخهی کار، ابتدا باید برنامهای برای خروج خانوادهی این کودکان از چرخهی فقر و اعتیاد تعریف کرد. وجود ساز و کارهای نظارتی بر وضعیت کودکان در خانوادهها و گستردن چتر تامین اجتماعی، حمایت از اشتغال والدین، خروج والدین از چرخهی اعتیاد و سپس برخوردهای قانونی با والدین و افرادی که کودکان را به کار گماشته و استثمار مینمایند، از جمله اقدامات لازم الاجرا در این زمینه است؛ اما مهمترین بحث، اصلاح ساختارهای اجتماعی-اقتصادیِ بازتولیدکنندهی این پدیده میباشد.
آرمین ۱۱ ساله، که در میان فقر خانواده و اعتیاد پدر با خوردن یک ورق قرص متادون، خودکشی کرد و جان داد.
شاهدان جامعه
احد و صمد دو کودک که در کارگاه تفکیک زباله در آتش سوختند، حسین که در قبرستان کار میکرد و تصادف کرد، آرمین که تحت فشار حاصل از فقر با یک ورق قرص متادون خودکشی کرد، سوگند که توسط خانوادهاش به تنفروشی وادار میشد و او نیز خودکشی کرد، سونیا که توسط زنعمویش به گدایی برده میشد و به داخل رودخانهی جاجرود افتاد، فاطمه که بر سر چهاراه زیر ماشین رفت و بسیار کودکان دیگر که شاهدان بر مظلومیت و بیپناهی کودکان جامعه هستند، در این سرزمین سوختند و در مقابل چشمان جامعه جان دادند تا شاید جامعهی ما به خود بیاید و برای نجات کودکیها کاری بکند؛ چون همین حالا نیز بسیار دیر است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!