یک سوال و هزاران جواب زنده! همراه با گزارش تصویری از کار کودکان در خیابان صابونیان
«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»
دو روز پیش در ورزشگاه آزادی تهران، همایش شیرخوارگان حسینی با حضور مادران و نوزادان آنها برگزار شد. در برنامهای که به همین مناسبت، فردای این همایش از رادیو پخش شد گزارشگر رادیو از مادران حاضر در این مراسم میپرسید که «آیا تا به حال شده که کودک آنها آب بخواهد و آب در خانه نباشد؟ یا شیر بخواهد و شیر نباشد؟ یا این که کودک با پدرش بیرون از خانه برود و ساعتها برنگردد و شما نگران شوید؟» و همهی مادران با بغض جواب منفی میدادند.
عصر همان روز به میدان شوش میروم. در راستهای که برای فروش لوازم آشپزخانه است با کودکانی مواجه میشوم که مشغول بارکشی با گاری دستی هستند. کودکانی که برخی از آنها مدرسه هم نمیروند. این کودکان البته نسبت به سایر کودکانی که در محلهی لب خط، چسبیده به میدان شوش، زندگی میکنند و در پرسکاریها کار میکنند یا کودکان پنج شش سالهی این محله که فالفروشی و دستفروشی میکنند به نسبت شاید وضعیت بهتری داشته باشند.(بیشتر بدانید: پستوهای پنهان و هزاران درد نهفته در آنها)
چند سال پیش در خانه ایرانی لب خط جمعیت امام علی، دو دختر خردسال شش و هفت ساله بودند که با پدر و مادر و خواهر دو سالهی خود در زیرزمینی حقیر و نمگرفته، بدون کولر و یخچال، در گرمای تابستان زندگی میکردند. آنها حتی آب خنکی هم در خانه نداشتند که در گرمای تابستان بخورند؛ کل تابستان را! به این اوضاع اسفناک، پدری معتاد را هم اضافه کنید که هر چند وقت یک بار مادر را کتک میزد و او را همراه سه کودک خردسال از خانه بیرون میکرد. مادر و فرزندانی که پناهگاهی جز خانه ایرانی جمعیت در آن شرایط نداشتند. افغان بودند. غریب بودند. غم غریبی و غربت را باید با تمام این مصائب یک جا به دوش میکشیدند؛ سه دخترک کوچک و مادری که در چهرهاش غم تمام عالم فریاد میکشید؛ اگرچه کمحرف بود و به پناهی که یافته بود راضی بود.
در آن برنامهی رادیویی، برای آن سوال که آیا کودکی را بیآب و بیپناه دیدهاید، هزاران جواب زنده و حی و حاضر در محلات لب خط، دروازهغار، فرحزاد، ملکآباد کرج، جعفرآباد کرمانشاه، منبعآب اهواز، سعدیهی شیراز، زینبیهی اصفهان و هر شهر و دیار این سرزمین زندگی میکنند و کسی صدای مظلومیتشان را نمیشنود. مراسم شیرخوارگان حسینی را باید هر سال در یکی از این محلات برگزار کنند تا معنای «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» برای همگان دوباره زنده شود. آنجا به هر طرف نظاره کنی جوابی برای این سوال به سویت میآید. آنجا کودکانی هستند که کل تابستان را آب ندارند!
- زندگی را در کجا مییابیم؟ گذری به محله لب خط شوش
- زهرا دیروز خودکشی کرد
- آیا کودکان کارِ در خیابان، باند هستند؟
گزارش تصویری از کار کودکان در خیابان صابونیان، در مجاورت میدان شوش، در راستهای حدودا ۵۰۰ متریِ مغازههای فروش لوازم آشپزخانه
اکثر این کودکان به کار بارکشی مشغول هستند و در گفتگو با آنها مشخص شد که تعدادی از آنها مدرسه نمیروند و کل سال در همین راسته به کار مشغول هستند. به دلیل این که کار این کودکان در مقابل چشم همهی مردم نیست و به مبلمان شهری آسیب نرسانده(!)، هیچ برنامهی صوری و ظاهری همچون جمعآوری نیز برای این کودکان تعریف نشده است.(بیشتر بخوانید: سیاستگذاری اجتماعی با بولدوزر؛ در باب طرح ساماندهی کودکان کار)
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!