«یادمان سیامین سالگرد زلزله رودبار و منجیل»
• آیا زلزلهی رودبار، تلنگری جدی برای بازبینی راهبردهای مدیریت بحران در کشور ایجاد کرد؟
• میزان آمادگی مناطق آسیبپذیر در کشور در برابر زلزلههای شدید چگونه ارزیابی میشود؟
جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی(ع) برگزار میکند:
با سخنرانی:
دکتر مهدی زارع، استاد زلزلهشناسی مهندسی پژوهشگاه بینالمللی زلزله و عضو وابستهی فرهنگستان علوم ایران
به همراه روایتهایی از زلزله
از زبان مهندس پورشمس، از بازماندگان زلزلهی رودبار و منجیل و مسئول آموزش دانشگاه گیل
نگاهی دوباره به زلزله رودبار و منجیل
«یادمان سیامین سالگرد زلزله رودبار و منجیل»
جمعیت امام علی (ع) در سی امین سالگرد زلزله رودبار و منجیل، یادمانی مجازی در تاریخ 30 خرداد 99 بر بستر اینستاگرام برگزار کرد. مهمانان این برنامه، دکتر مهدی زارع، استاد زلزلهشناسی مهندسی پژوهشگاه بینالمللی زلزله و عضو وابستهی فرهنگستان علوم ایران و مهندس پورشمس، از بازماندگان زلزلهی رودبار و منجیل و مسئول آموزش دانشگاه گیل بودند.
متن این برنامه را می توانید مطابق ذیل مطالعه نمایید:
بخش اول:
صحبت با مهندس پور شمس، از بازماندگان زلزله رودبار و منجیل، مسئول آموزش دانشگاه گیل در رودبار
مجری برنامه: در خصوص وقایعي كه شب زلزله رودبار و منجیل که تجربه کردید و مسیری که این سی سال طی کردید، در رابطه با خودساختگی و اثر مرکز مادر و کودک، فضایی که در آن بزرگ شدید و اتفاقاتی که در این چند سال برایتان رخ داد، لطفاً توضیحاتي را بفرماييد.
شروع صحبت های آقای مهندس پورشمس:
سلام، موضوع زلزله چیزی است که پس از گذشت سالها همچنان از آن یاد میشود، بوئینزهرا، رودبار، بم و تمامي اينها خیلی هولناک بودند و من بهشخصه وقتیکه تنها شش سال داشتم زلزله رودبار را تجربه کردم.
• در آن زمان رودبار هنوز بافت روستایی داشت، بافت خانهها چوبی یا سنگ و گل بود، زلزله ساعت دوازده و نیم شب رخ داد و من تمام خانوادهام را از دست دادم، پدر، مادر و خواهر سهسالهام. ساعت 7 صبح از زیر آوار بیرون آورده شدم و اولین صحنهای که دیدم اجساد پوشیده نشده بود.
• سال 69 زمانی که زلزله آمد تقریباً دو روز بعد، امداد رسید و در اين 48 ساعت حدود 130 پسلرزه رخ داد و مجبور شديم دور از محل و خرابهها و زير درختان بمانيم. عدهاي دنبال غذا بودند و عدهاي اجساد را درمیآوردند تا امداد رسید. درک این مسائل برای کودکان 6-7 ساله سخت بود. سال 70 از موسسه خیریه مادر و کودک آمدند و در آنجا یک ساختمان ساختند و بهجز من تقریباً حدود 550 کودک دیگر در کل شهرستان رودبار که شامل رودبار، منجیل، روشان و رستمآباد و نزدیک 200 به روستا را شامل میشود، تحت حمایت خیریه مادر و کودک و خانم و آقای احمدزاده قرار گرفتند. گروهی بهعنوان بانوان نیکوکار تشکیل دادند که هرکدام یکی از بچهها را به فرزندخواندگی قبول کرد، نه به معنای بودن در خانه، بلکه حمایت روحی، معنوی و مادی بچهها بود، یکبار در ماه جمع میشدند و بچهها را ملاقات میکردند، پول، اقلام غذایی و هدیه به بچهها میدادند، بچههای ممتاز را تشويق ميكردند، در تابستان جشن برگزار ميكردند، بچهها را با كارهايي از قبيل دادن نوشتافزار تشويق ميكردند، بچهها دورهاي توسط پزشك معاينه ميشدند، برای کسانی که سرپناهی نداشتند به کمک مردم خانه ميساختند، اينها بخشي از خدماتي بود كه اين موسسه ارائه ميداد.
• در ادامه دانشگاه گیل راه اندازی شد كه خیلی از بچههای موسسه در آن مشغول به کار هستند. همچنین، وقتی دختربچهها به سن ازدواج میرسیدند، به آنان جهیزیهای برای شروع زندگی میدادند. آقای احمدزاده در ادامه بنایی ساختند، شامل کارگاههای فنی، خوابگاهها، ورزشگاهها، ساختمان آموزشی و كلاسها. درواقع یک حادثه و بحران بزرگ را به یک کار بزرگ تبدیل کردند که ثمرهاش بچههایی هستند که امروز به جامعه خدمت میکنند. در بم نیز این موسسه کار میکند و من هم در آنجا فعالیت کردم.
بخش دوم:
دکتر مهدی زارع از اساتید زلزلهشناسی مهندسی، با موضوع مدیریت بحران
سوالات مجری برنامه:
در خصوص مدیریت بحران زلزله، آیا زلزله رودبار توانسته تلنگری برای بازبینی راهبردهای مدیریت بحران در کشور داشته باشد؟
میزان آمادگی منطق آسیبپذیر در کشور در برابر زلزلههای شدید چگونه ارزیابی میشود؟
شروع صحبت های آقای دکتر زارع:
• زلزله منجیل 30 خرداد 1369 زمانی اتفاق افتاد که از زمان پایان جنگ تحمیلی 2 سال میگذشت، این موضوع موجب شد که بخشی از امکاناتی که کشور برای حمایت و پشتیبانی از جنگ وجود داشت در زلزله استفاده شود، بهطور مشخص ستادهای بازسازی جنگ بهعنوان ستادهای امداد و بازسازی پس از زلزله همکاری کردند و منطقه زلزلهزده به 12 بخش تقسیم شد و عملیات بازسازی صورت گرفت، البته مثل بسیاری دیگر از عملیات بازسازی که در کشور ما انجامشده، این کار بهکندی صورت گرفت، میتوانیم بگوییم حداقل سه سال زمان برد تا بخش زیادی از خرابیهای این زلزله بازسازی شود، خوشبختانه سد منجیل فرونریخته بود و تا بهمن 1369 تا حد زیادی بازسازی شد و در آبگیری فصل بعدی بهخوبی از سد منجیل استفاده شد، ولی پس از حادثه حداقل تا سه روز راهها مسدود بود، چندین نقطه جاده قزوین-رشت و جاده رشت- منجیل مسدود شده بود و همین مساله باعث شد امدادرسانی به مردم با کندی بسیار زیادی اتفاق افتد، یک مشکل که باید بهعنوان یک درس مديريت بحران به آن اشاره شود این است که درواقع در پنج روز اول پس از زلزله منجيل یکی از مشکلات عمده نیروهای انسانی بودند که در منطقه برای کمکرسانی حاضر شدند که این مشکل بهطور مشخص زلزله بم و زلزله سر پل ذهاب و تقریباً در تمام زلزلهها وجود دارد، و این انبوه نیروی انسانی بهمحض اینکه به اولین و دومین وعده غذایی برسند خودشان میشوند نیروهایی که نیاز به کمک دارند، غذا و امکانات بهداشتی میخواهند، ستاد بازسازی که زیر نظر معاون وقت رئیسجمهور دکتر میرزاده فعالیت میکرد یکی از کارهایی که در پنج روز اول انجام داد تخلیه نیروهای اضافی کمکرسان از منطقه تا حد ممکن بود.
• در مورد اینکه این اتفاق در کشور تأثیر گذاشت یا نه؛ هم بله و هم خیر، بعد از زلزله رودبار، مجلس شورای اسلامی مصوبهای را تصويب كرد که در آن رسماً مشخصشده بود که در زیرمجموعه وزارت کشور باید ستادهای حوادث غیرمترقبه در ایران در همه استانها و در مرکز در ستاد وزارت کشور باید تشکیل شود، بنابراین بعد از زلزله منجیل بود که این کار بهعنوان یک وظیفه رسمی به وزارت کشور سپرده شد. ادامه این وظیفه قانونی تشکیل ستادهای بحران کشور بر اساس همان ستادهای حوادث غیرمترقبه بود که بعد از زلزله منجیل تشکیل شد، زلزله بم باعث شد که ستادها به سازمان مدیریت بحران تبدیل شوند و شکل پیشرفتهتری به خود بگیرند. در استانداریها و فرمانداریها مسئولی برای حوادث اینچنینی قراردادند، کارشناسانی در سطح لیسانس و فوقلیسانس آموزش دیدند و دورههایی را گذراندند و الآن در تمام کشور حضور دارند و از این نظر میتوان گفت گام مثبتی در زمینهي مدیریت بحران برداشته شد.
• اما عملاً ازنظر کیفی، سازمانها و ستادهای بحران کشور به شکلی که در دنیا پیشرفت حاصلشده و سازمانهای مشابه ای شکلگرفته است مثل سازمان «آفات» در ترکیه که همسان سازمان مدیریت بحران کشور ما است یا سازمان «فما» در آمریکا، سازمان مدیریت بحران ما علیرغم بودجه و امکاناتی كه برایش صرف میشود، تا حد زیادی به چالاکی و بهروز آمدی آن مراکز نیست. مقداری درگیر بروکراسی است و افرادی که در آن مشغولاند مخصوصاً در لایههای مدیریتی از مدیران سایر بخشها استفاده میشود. امروز غیر از مهندس جزایری که سالها دبیر ستاد حوادث غیرمترقبه بودند و تنها در همین زمینه بودند و کار میکردند و بهنوعی میتوان گفت در حوزه تخصصی خودش است و دیگر ازآنجا جابهجا نشده است، سایر افرادی که در آن سازمان مدیر شدند، عملاً افرادی بودند که درجاهای مختلفی مسئولیتهای مدیریتی داشتند. درحالیکه سازمان مدیریت بحران مشابه سازمان هواپیمایی کشور یک سازمان تخصصی است که باید افراد متخصص چه در مدیریت بالا و چه در مدیریت میانی آن به کار گرفته شود.
• از طرفی دیگر همگانی شدن آموزش ایمنی در برابر زلزله آنطور که در مکزیک اتفاق افتاد، پس از زلزله 1985 مکزیک تنها کشوری بود که برای آموزش مردم در برابر حوادث طبیعی سازمان درست کردند و میتوان گفت در کشورهای درحالتوسعه مکزیک تنها کشوری بود که این کار را کرد و تا حد زیادی از حوادث مهم مخصوصاً زلزلههایی که بعد از دهه 90 در مکزیک رخ داد خیلی کم خسارت از آن عبور کردند. بهطور مثال در زلزله 8 ریشتري مکزیکوسیتی كه در 19 سپتامبر 1985 رخ داد، مكزيكوسيتي 36000 نفر و شهر مکزیک 6000 نفر کشته دادند، درحالیکه همان اتفاق در 19 سپتامبر 2017 تکرار شد و رویهم 370-360 نفر کشته دادند (تاریخ مشابه دلیل علمی ندارد و تنها یک اتفاق است) همانطور كه مشاهده ميكنيد با اقدامات پيشگيرانه تلفات را به 1 درصد کاهش دادند. در کشور ما نيز در زمينه آموزش همگانی در سالهاي اخير کارهایی انجامشده است. اما آنچه نياز داريم در اين حوزه اهتمام و توجه بيشتري است تا در حوادث بعدي خسارات جاني و مادي كمتري را شاهد باشيم.
پایان
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!