جمعیت امام علی
  • خانه
  • درباره ما
    • تاریخچه و فعالیت‌ها
    • منشور اخلاقی
    • ماموریت و اهداف
    • اساسنامه
    • ساختار سازمانی
    • شارمین میمندی‌نژاد مؤسس جمعیت امام علی
    • زهرا رحیمی مدیر عامل جمعیت امام علی
    • کمیته‌های جمعیت امام علی
    • سوالات متداول
  • خانه‌های ایرانی
    • خانه‌های علم
    • خانه‌های اشتغال
    • خانه هنر
    • باشگاه هواداران
    • خانه درمان
    • آدرس خانه‌های ایرانی
  • طرح‌ها
    • آیین کوچه گردان عاشق
    • آیین هفت‌ سین برکت
    • آیین کعبه کریمان
    • آیین طفلان مسلم
    • آیین صفای سعی
    • آیین شام عیاران
    • آیین یلدا در کوچه‌‌های فقر
    • باشگاه ورزشی پرشین
    • طرح از مهر بگو
    • جشنواره بوی عیدی
  • سمینارها
    • همایش سیل
    • سمینار تخصصی اعتیاد کودکان و نوجوانان
    • سمینار تخصصی کودکان کار
    • سمینار ازدواج کودک
    • سمینار کودک آزاری
  • رسانه
    • اخبار
    • یادداشت‌ها
    • نشریات
  • حمایت مالی
    • حمایت مالی
    • گزارش حسابرسی
    • حامیان
  • فرم عضویت داوطلبان
  • تماس با ما
  • EN
  • Menu
  • معرفی خانه ایرانی شهرری
  • معضلات شهرری
  • معرفی تیم های خانه ایرانی شهرری
  • تماس با خانه ایرانی شهرری

خانه ایرانی شهرری

در سال 1389 خانه ایرانی شهرری به عنوان جنوبی‌ترین خانه ایرانی جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی (ع) در شهر تهران فعالیت خود را آغاز نمود. با توجه به نیاز منطقه و همچنین شناسایی تعداد زیادی از کودکان کار و محروم از تحصیل تصمیم بر آن شد که از ابتدای سال 1393 خانه ایرانی شهر ری اولویت کار خود را برای کودکان محروم از تحصیل و کودکان کار و خیابان بگذارد.

گستره جغرافیایی فعالیت

به دلیل متمرکز نبودن معضلات اجتماعی شهر ری در یک محله، اعضای داوطلب خانه ایرانی شهر ری با توجه به لزوم شناخت جنس معضلات، اولویت فعالیت خود را بر روی مناطق 13 آبان، قلعه گبری، امین آباد، قوچ حصار و نفر آباد گذاشته‌اند.

اصلی‌ترین معضلات موجود در محله‌های مذکور

  • مهاجرت غیر قانونی توام با محرومیت
  • اعتیاد
  • کارکودک (کار خیابانی، کار کارگاهی و …)
  • اعتیاد کودکان
  • نداشتن اوراق هویتی
  • محرومیت از تحصیل
  • کودک آزاری
  • حاشیه نشینی

برای عضویت در خانه ایرانی شهر ری، کلیک کنید.

تیم‌های مختلف خانه ایرانی شهر ری

1- تیم آموزش

100 کودک و نوجوان در خانه ایرانی شهرری درس می‌خوانند. 70 نفر از این کودکان، کودکان محروم از تحصیل در مدارس رسمی هستند که از کلاسهای اول دبستان تا هفتم برای این کودکان کلاسهای آموزش درسی برپا شده است. برخی از این کودکان که از سن خود عقب تر هستند، با روش‌های نهضت سوادآموزی در خانه ایرانی شهرری تحصیل می‌کنند. 30 نفر از این کودکان، کودکانی هستند که با حمایت خانه ایرانی شهرری در مدرسه ثبت نام شده‌اند و اکنون در خانه ایرانی شهرری پشتیبانی آموزشی آن‌ها صورت می‌گیرد. روپوش مدرسه، کیف، کفش، لوازم التحریر و تجهیزات کمک آموزشی توسط خیرین مردمی برای کودکان و نوجوانان خانه ایرانی شهرری تامین می‌گردد.

2- تیم بهداشت و درمان

در تیم بهداشت و درمان مواردی همچون پیگیری‌های بهداشت فردی کودکان، برگزاری کارگاه‌های آموزش بهداشت فردی (همچون آموزش مسواک زدن، اهمیت حمام رفتن و …)، غربالگری سلامت و پیگیری‌های موارد درمانی (پزشک عمومی در محل، مراجعه به پزشک متخصص و مراجعه به آزمایشگاه)، تکمیل واکسن‌های کودکان، تشکیل پرونده بهداشتی و پزشکی، غربالگری دندانپزشکی، مراجعه به دندانپزشک و برنامه‌ریزی تغذیه صورت می‌گیرد.

تیم درمان شهر ری تیم درمان شهر ری تیم درمان شهر ری

3- تیم روابط عمومی

فعالیت‌های این تیم در راستای اطلاع‌رسانی فعالیت‌ها و دستاوردهای خانه ایرانی شهرری، جذب عضو و تامین مشارکت‌های مالی مردمی می‌باشد.

4- تیم شناسایی

تیم شناسایی برای شناخت بهتر منطقه فعالیت خود و جمع آوری اطلاعات دقیقتر در ارتباط با معضلات و آسیب‌های منطقه فعالیت می‌نماید.

5- تیم مادرانه

با توجه به نقش محوری مادران و زنان در شکل‌‌گیری بنیان خانواده و رشد و تربیت فرزندان، تیم مادرانه خانه ایرانی شهر ری با هدف بررسی معضلات زنان و مادران شهرری و در ادامه تلاش هرچه بیشتر برای ایجاد تسهیلات و رفع معضلات، توسعه و ارتقای سطح بهداشت فردی و خانوادگی و ایجاد بسترهای مناسب کسب و کار برای زنان تشکیل گردیده است. به طور کلی 75 زن تحت حمایت خانه ایرانی شهرری هستند. از جمله خدمات این تیم اهدای شیرخشک به نوزادان، برگزاری کلاس‌های نهضت سوادآموزی برای مادران، پشتیبانی و پیگیری مادران برای انجام معاینات پزشکی و ارائه‌ی خدمات مشاوره‌ای می‌باشد.

6- تیم مالی

تيم مالي به منظور كنترل و بهينه ­سازي هزينه­ ها و درآمدهاي خانه ایرانی و ارائه گزارشات مربوطه شكل گرفته است. درآمد خانه ايراني شهر ري از طريق كمك­هاي نقدي و غير نقدی بوده است که توسط دانشجویان و اعضای فعال این خانه و همچنین خیرین جذب می‌گردد.

كمك هاي نقدي به سه شيوه انجام مي­شود. خير محترم، مبلغ دلخواه را خود از طريق حساب بانكي  جمعيت امام علي (ع) به شماره:577468/94  بانک ملت حساب جام، شعبه هجرت و یا شماره کارت 6104337770031308 به نام جمعیت امام علی واريز مي­كنند و شماره پيگيري آن را به تيم مالي تحويل مي­دهد (شماره تلفن: 09193707783). روش دیگر آن است كه خير مبلغ نقدی را به مسئول تيم مالي تحويل مي­دهد و در قبال آن فيش پرداخت نقدي دریافت می‌کند. روش دیگر پرداخت از طریق درگاه آنلاین با انتخاب محل هزینه خانه‌ ایرانی شهرری است.

در مورد كمک ­هاي غير نقدي، خيرین با توجه به نياز خانه ايراني و يا خانواده­ ها كمك غيرنقدي خود را به مسئول خانه ايراني تحويل مي­دهند. در كمك­هاي نقدي و غيرنقدي اگر خير منظور خاص (آموزش، غذا، پوشاک، درمان و …) را در نظر گرفته باشد آن مبلغ يا كمك غيرنقدي در همان راستا هزينه و يا استفاده مي­گردد.

7- تیم هنری  

گروه هنری خانه ایرانی شهرری در زمینه‌های مختلفی از قبیل عکاسی، معرق‌کاری، نقاشی، موسیقی، تئاتر، داستان‌خوانی، نمایشنامه‌خوانی و داستان‌نویسی فعالیت می‌نماید. ( با هنرمندان بلوچ بیشتر آشنا شوید و از آثار آن ها دیدن کنید.)

در تیم هنری کارگاه‌هایی در زمینه‌های مختلف برگزار می‌شود تا کودکان هر یک در رشته‌های مورد علاقه خود را بشناسند و براساس استعداد و توانایی‌های خود به هنرآموزی در کلاس‌های مربوطه بپردازند تا در نهایت بتوان شاهد شکوفایی و رشد آنها در رشته های هنری مورد علاقه‌شان بود.

تیم هنر شهر ری

8- تیم ورزش

تیم ورزش خانه ایرانی شهرری از سال 94 آغاز به کار کرده است. این تیم‌ها در قالب تیم‌های پرشین در رده‌های نونهالان تا جوانان فعالیت می‌نماید. تیم‌های ورزشی فعال خانه ایرانی شهرری شامل تیم‌های فوتبال پسران، تیم والیبال دختران و تیم‌های کریکت پسران می‌باشد. همچنین رشته‌های آمادگی جسمانی و دو و میدانی از رشته‌های فعال خانه ایرانی شهرری است.

9- کارآفرینی

با هدف توانمندسازی زنان، خانه اشتغال نورا راه اندازی گردید. محصولات نورا ترکیبی از هنر سوزن دوزی سنتی و طراحی‌های مدرن می‌باشد که توسط زنان سرپرست خانوار و دختران و پسران نوجوان بلوچ ساکن در شهر ری تهران و همچنین دختران و زنان ساکن در روستاهای سیستان و بلوچستان تهیه و تولید می‌گردد. محصولات نورا شامل زیورآلات، کیف، کفش و انواع لباس‌ها در طرح‌های متنوع می‌باشد.

تیم کار آفرینی شهر ری
برای حمایت مالی از خانه ایرانی شهر ری کلیک کنید.

گالری عکس نوبین

پس از برگزاری کلاس عکاسی برای نوجوانان خانه ایرانی شهرری، بر آن شدیم تا با برگزاری نمایشگاه عکس نوبین، تعدادی از آثار منتخب هنرآموزان این کلاس را به نمایش عموم بگذاریم. از همین رو در تاریخ 15 الی 21 مهر 97 نمایشگاه عکاسی نوبین در محل خانه هنر جمعیت امام علی (ع) برگزار گردید که خوشبختانه مورد توجه علاقه مندان، دانشجویان و اساتید محترم این رشته قرار گرفت.

گالری نقاشی

به منظور نمایش آثار منتخب از هنر نقاشی کودکان خانه ایرانی شهرری با همکاری گالری 26 فرمانیه نمایشگاهی از تاریخ 28 الی 31 خرداد در محل گالری مذکور برگزار گردید که ضمن معرفی و بازدید علاقه‌مندان از این نمایشگاه تعدادی از آثار کودکان هنرمند فروخته شده و عواید به ایشان تعلق گرفت.

گالری نقاشی شهرری

گالری عکس نوبین

پس از برگزاری کلاس عکاسی برای نوجوانان خانه ایرانی شهرری، بر آن شدیم تا با برگزاری نمایشگاه عکس نوبین، تعدادی از آثار منتخب هنرآموزان این کلاس را به نمایش عموم بگذاریم. از همین رو در تاریخ 15 الی 21 مهر 97 نمایشگاه عکاسی نوبین در محل خانه هنر جمعیت امام علی (ع) برگزار گردید که خوشبختانه مورد توجه علاقه مندان، دانشجویان و اساتید محترم این رشته قرار گرفت.

گالری نقاشی

به منظور نمایش آثار منتخب از هنر نقاشی کودکان خانه ایرانی شهرری با همکاری گالری 26 فرمانیه نمایشگاهی از تاریخ 28 الی 31 خرداد در محل گالری مذکور برگزار گردید که ضمن معرفی و بازدید علاقه‌مندان از این نمایشگاه تعدادی از آثار کودکان هنرمند فروخته شده و عواید به ایشان تعلق گرفت.

گالری نقاشی شهرری

برگزاری نشست کودک مردگی در سکونتگاه‌های غیررسمی

اسفند ۹۷ در حادثه‌ای تلخ، باران به جای بهار، آوار را به سقف خانه‌ای نشاند و دو کودک را به کام مرگ کشید. خانه‌ای که اگرهای بسیاری داشت. اگر می‌شد سقفش را محکم ساخت. اگر زمینش با او مهربانی می‌کرد. شاید امروز صدوری و رشید (دو تن از کودکان خانه ایرانی شهرری) از پنجره‌اش باران را تماشا می‌کردند.

گزارش مربوط به این نشست از این اینجا دنبال کنید.

برگزاری نشست حقوق مهاجرین در ایران با نگاه ویژه بر حقوق مهاجرین پاکستانی

این نشست در 25 اردیبهشت 97 در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی برگزار گردید.

گزارش مربوط به این نشست را از اینجا دنبال کنید.

گزارش سالانه فعالیت های خانه ایرانی شهر ری

  • فعالیت های خانه ایرانی شهرری در سال 1398

خانه ایرانی شهر ری را دنبال کنید

می‌توانید از طریق شبکه‌های اجتماعی زیر، خانه ایرانی شهرری را دنبال کنید.

اینستاگرام خانه ایرانی شهرری
تلگرام خانه ایرانی شهرری

از هم اکنون داوطلب خانه ایرانی شهرری شوید

شما هم تمایل دارید با خانه ایرانی شهرری همکاری نمایید؟

برای همکاری با خانه ایرانی شهرری می توانید هم اکنون فرم داوطلبی را پر کنید. همچنین در صورت تمایل می توانید با روابط عمومی خانه ایرانی شهرری به شماره 09193707783 تماس بگیرید.

آدرس خانه ایرانی نفر آباد: شهرری، نفرآباد، میدان سلمان فارسی، کنار پارک ستاره، خیابان ارم، بن بست دوم (روبروی شیرازی ها سمت راست)، پلاک ۱ (در سمت راست)، خانه ایرانی نفر آباد شهرری

آدرس خانه ایرانی قلعه گبری: شهررى، شهرک علائین، خیابان مصطفی خمینی، کوچه ولیعصر، کوچه هرمز، پلاک ۵، خانه ایرانی قلعه گبری شهرری

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

هبوط اشک ها بر بودن بی‌دلیل

2017-04-09/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

چهارمین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

از جاده‌های مرگ‌بار نوروزی، شاعری بر بستر درد افتاده بود. به بالین قیصر امین‌پور رفته بودم. چند پرستار در کش‌وقوسش بودند. نخستین چیزی که نظرم را گرفت، سر تراشیده و بخیه‌های درشتی بود که از پیشانی تا پشت گردنش کشیده شده بود. تا که مرا دید، بعد از خوش‌وبشی ساده، شاعرانه پرسید: «من به چه کسی زدم که به من می‌زنند؟!». مظلومانه منظورش این بود که این همه درد، بازتاب کدام کردار من است؟ آن زخم‌های درشت زیربخیه مرا به سر شکسته کودکی با سینی دمرشده بامیه در تاریکی شب گذری می‌برد.

تیرماه ٦٥ بود. در سوزان تابستان، پشه‌ای رؤیای نمرودی‌ام را گوش می‌گزید و من به شب‌کُشی از خواب برمی‌خاستم. تن‌ بی‌جان‌شده‌ام را به خیابان می‌کشیدم تا کمی تازه شوم. قدم‌هایم ناآگاه مرا در دهان کوچه‌های تنگ فرو می‌برد. می‌ترسیدم. خصوصا از بازی وهم سایه‌هایم که در شب بازیگوشانه در پشت‌سرم جان می‌گرفت. هیچ‌کس نبود در خلوت آن خیابا‌ن‌های وقت خواب، چه توقع است از بودن یکی کودک گریان نشسته بر سر سینی دمرشده بامیه؟ ناگهان در خلوت خیابان، پسربچه‌ای دیدم با سری بی‌مو که بخیه‌هایی درشت و بی‌رحم بر آن، دلخراش می‌آمد. پسربچه ضجه می‌زد و به خود دشنام می‌داد. مگر می‌توانستی از او عبور کنی؟! فقط یک قدم مردد، از او فاصله گرفتم. بعد از آن به‌سرعت کنارش نشستم و پرسیدم که چه شده. در بی‌تابی تمام، مثل اسفند بر آتش، از گوشه‌‎ای به گوشه دیگر جهید و فقط فریاد و ناله تحویلم داد. اصرارم بیشتر شد که چه شده. هیچ نمی‌گفت. فقط ناله و رعشه‌ای که بر تمام اندامش افتاده بود. شانه‌هایش را گرفتم و سعی کردم سؤالم را در جان بی‌قرار او بنشانم.

در این گیرودار بودم که پسربچه‌ای کوچک و نحیف‌تر از بامیه‌فروش گریان، از گوشه‌ای میانمان راه گشود و نشست. حیرت ‌کردم. بی‌هیچ مقدمه‌ای گفت: «آقا! یه بار مثل الان حواسش نبوده، بامیه رو ریخته زمین، شب بی‌پول رفته خونه، باباش سرش رو شکسته. الانم می‌ترسه بره خونه». با گفتن این جمله، بامیه‌فروش بیشتر گریه و فریاد کرد. جای شکستگی درشت سر پسربچه و این داستان تلخ، هر دلی را ریش ‌می‌کرد. تو به چه کسی زدی که تو را این‌چنین زده‌اند؟! ! گیج شدم. می‌خواستم هرطور شده آن پدر را ببینم و سؤالی که همه وجودم شده بود، از او بپرسم. از من اصرار و از آن کودکان، فریاد درد و گریه. آن‌قدر گریستند که تسلیم شدم و برای پایان گریه‌ها، پول کل بامیه‌های بر زمین ریخته را که کم هم نبود، به آن دو کودک دادم. به محض آنکه پول را گرفتند، اشک‌هایشان و التماس و احساسشان، ناگهان خشک شد و با نفرت تمام، دست محبت مرا پس زدند و از آغوشم برخاستند و به‌سرعت، بامیه‌های ریخته را از کف زمین جمع کردند و بر سینی گذاشتند و مرا در خیابان، با پرسش‌های سختی تنها گذاشتند.

به‌اجبار باید در این تنهایی و پرسش، راهم را می‌گرفتم و می‌رفتم. به شب‌های دیگری، خواب را بر خود حرام کردم و در همان کوچه شدم. پسربچه به همان‌گونه در همان نقطه با هاشور بخیه‌های درشت سرش و سینی دمرشده بامیه‌هایش، نشسته بود و زاری می‌کرد. خودش را به نشناختن من می‌زد؛ سخت‌تر از هر شب دیگر. می‌گریست. هبوط اشک‌ها بربودن بی‌دلیل. لحظه تحویل سال ٩٦، با همان سین سؤالم بر سفره هفت‌سین در کنار ٨٠٠ کودک پردردم که از کوچه‌های بی‌سرانجامی در پناه جمعیت امام‌علی(ع) گردهم آورده‌ام، نشسته‌ام و از خود می‌پرسم: مگر می‌شود پدری پناه فرزندانش نباشد؟!

سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

https://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2017/04/photo_2019-04-16_22-23-04.jpg 1280 1280 امیرعلی http://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-04-09 11:41:352020-07-03 23:31:24هبوط اشک ها بر بودن بی‌دلیل
سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

خانه دوست کجاست؟

2017-03-12/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

سومین نوشته از سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، موسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

 

بودن یا نبودن مسئله این است

بود. وقتی که شهر رنگ صبح نگرفته بود. از خانه زمستان ٦٦ بیرون می‌زدم و با به‌هم‌ریختگی نوجوانی‌ام برای گشودن راز معمای بودن با اندکی شعر سهراب به کوچه‌های حجله‌زده جنگ می‌شدم و در بوی خنک صبح و صدای جاروی رفتگر که خواب خیال چهارراه ولیعصر را می‌ربود او را می‌دیدم؛ فیروزه، دختر کوچک فال‌فروش را که با چادر سفید پاره‌اش مثل مه میان درختان پارک دانشجو پیدا و پنهان می‌شد.

بود و تا مرا می‌دید به سمتم می‌دوید، از دویدن کودکانه‌اش خجالت می‌کشیدم با آن دمپایی مندرس نامناسب؛ پیش پایش به استقبال می‌نشستم تا نگاهم مبادا از اوجی بر او افتد. چشمان آبی پُر از زندگی‌اش هرچه یأس را از دلت می‌شست؛ تُرد وجود نوجوانی‌ام در مقابل طراوت بازی‌های کودکانه‌اش تازه می‌شد. چه بودنی! با مظلومیت و معصومیتش، بود می‌شدم و با فکر به آن‌همه رنجش، نبود می‌شدم.

چرا باید این فرزند لبالب از فقر در خالی این کوچه‌ها پیش از آنکه مردمان از خواب بخیزند به گدایی و فال‌فروشی بیاید و زمستان و تابستان تا پاسی از شب پس از آن که خواب همه را ربود، کوچه‌ها را ترک کند؟ خانه دوست کجاست؟ به‌راستی او کجا می‌رود؟ پول این فال‎‌فروشی چه می‌شود؟

دختربچه‌ای دیگر در آن سوی چهارراه، جایی که امروز دانشگاه آزاد قرار دارد، با رسوب گرد غم و درد بر چهره‌اش و معصومیتی که در ١٠ سالگی تاراج شده بود، می‌نشست. او به هیچ لبخند مهری پاسخ نمی‌داد و هر نگاه را با کاسبی جواب می‌داد و بیشتر اوقات هم دامن کهنه‌اش را بالا می‌زد و پا در جوی آب فرومی‌برد. آب را گل کردند. روی زیبایی در جویبار این شهر گم شده است.

شاید این عاقبت نزدیکِ فیروزه کوچک باشد، اما آنچه که مهیب است، آن‌سوی چهارراه ولیعصر ایستاده است؛ درست روبه‌روی نوارفروشی بتهوونِ چمن‌آرا و کنار داروخانه رازی و عکاسی دیاموند. گداپیرزنی که همه روز را به تکدی مشغول بود تا شب که سراغ کسبه چهارراه ولیعصر می‌رفت و پول خردش را درشت می‌کرد تا سنگینی گدایی‌اش را سبک کند و برود. آیا فیروزه شبیهِ آن پیرزن خواهد شد؟

از زمستان ٦٦ به نفس‌های آخر زمستان ٩٥ می‌آیم. هنوز از نهال کوچک خبری نیست. در بازارچه پیشواز نوروزِ جمعیت امام علی(ع) هستم. دختران بلوچِ کوچک شهرری، بر دستان مشتاق بازدیدکنندگان، گلواره‌هایی پرپیچ‌وخم از حنای سرخ می‌گذارند. این کارِ پرحوصله و ظریف، تو را نیز به دقتِ ایستادن وامی‌دارد. به صورت زیبای دخترک کوچک نگاه می‌کنم که جمالش با لباس رنگ‌به‌رنگ، دوبرابر شده است. به من گفته‌اند عاقبت همه این کودکان، شبیهِ گم‌شدنِ نهال خواهد بود که نه برگِ فال را به دست مشتری مشتاق آینده بدهد، بلکه آینده خود را ورق‌به‌ورق، برگ پاییزی گذرِ شهوتِ عابران حریص کند.

به زمستان خاکستری ٦٦ برمی‌گردم. کسبه برای کار به خیابان آمده‌اند. در این هیاهو چه می‌فروشند و مردم اهل گذر، در این شلوغی چه می‌خرند؟ آن‌هم زمانی ‌که معصومیتِ کودکی بر سر چهارراهِ رفتنشان، گلواره اشک و خون می‌شود. به فیروزه کوچک نگاه می‌کنم. زمستان، همیشه بهار خواهد شد، اما بدا به حالِ روزگاری که بهارش زمستان شود. بودن یا نبودن؟ مسئله این است که در خاکستری صبح، بودنِ کودکی با چشمانی آسمانی، در بی‌تفاوتی مردمان شهر، تبدیل به پیرِ زاری خواهد شد. هرطور که شده، قبل از آنکه دیر شود، در زمستان این سال ٩٥، باید نهال کوچک را بیابم.

سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

https://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2017/03/photo_2019-04-16_21-54-22.jpg 1280 1280 امیرعلی http://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-03-12 15:51:592020-07-03 23:24:50خانه دوست کجاست؟
سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

نهال کجاست؟

2017-03-05/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

دومین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، موسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

 

گیج و گنگ شده‌ام. من در چهارراه ولیعصر چه می‌کنم؟ هرچه به ذهنم فشار می‌آورم، چیزی به خاطرم نمی‌آید. شاید قلبم با هم‌نشین این‌ سال‌هایش، آریتمی قلبی، همراه شده و دوباره از بی‌نظمی ضربان، خون به مغزم نمی‌رسد و ذهنم را گنگ و منگ کرده است. اکنون سال‌هاست که حال من به این منوال است؛ درست بعد از قصاص شهریار؛ جوان هنرمندِ نقاشی که بر دار شد، به تاوان قتلی کودکانه… .

موبایلم می‌جُنبد. روی صفحه‌اش، نام کسی را که آن‌سوی خط است می‌خوانم، مسئول خانه شهرری. اندکی ذهنم می‌گیرد. انگار که دارد حالی‌ام می‌شود اینجا چه می‌کنم. شکسته می‌شوم و در شلوغی خیابان در آن بعدازظهر، زانویم را می‌گیرم و به رکوع می‌روم، زیر انگشت دستم عکس گوشی روی موبایل را جابه‌جا می‌کنم و بدون آنکه بفهمم و بدانم، به شکلی غیرارادی و پُر از درد کلمه‌ای از دهانم بیرون می‌آید: «نهال چی شد؟!».

با گفتن این کلمه آن‌سوی خط، مسئول خانه شهرری‌مان با اشک و زار توضیح می‌دهد که نهال کوچک ١٢ساله‌مان، هنوز پیدا نشده است. دیگر مطمئنم حالم با آریتمی قلبی به‌هم ریخته است. ردیفی از اسامی مراکزی را که در هنگام گم‌شدن یک دختربچه ١٢ساله به آن مراجعه می‌کنند می‌گویم. پارک، کلانتری محل، کسبه، اهالی، مسجد و… و پزشکی‌قانونی. پزشکی‌قانونی. به یادآوردنِ پدر معتادِ تکه‌تکه‌شده یکی از دخترانم در سرپناه «خانه ایرانی» مولوی‌مان بر تختِ پزشکی‌قانونی، بیشتر بی‌تابم می‌کند.
عَمَّ یتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ﴿۲﴾

آن دخترک کوچک زیبا که در ١٦ سالگی‌ام مرا بر سر این چهارراه متوقف کرد، پیش‌رویم مجدد شده است: «آقا! فال می‌خرید؟!». او که همیشه در این خیابان بود و اگر سینه این چهارراه، پُر و خالی می‌شد از هوای مردم، او زمستان و تابستان، صبح و شب، با لباس مندرس و پاره همیشگی‌اش و مظلومیت جانکاهش، همچنان ایستاده بود. همان دختری که مرا به این مسیر، عاشق کرد. نامش همچون چشمان آبی‌اش، فیروزه بود. انگار یادم می‌آید پیش‌پایش در همین چهارراه شکستم.

سجودِ جسمم که آرام‌آرام منجمد می‌شود، مرا دوبار به این زمان می‌آورد و تصویری در آن ‌سوی خیابان، نظرگیرم می‌شود. کاسب میوه‌فروش، آن‌سوی چهارراه ولیعصر، بنر شهرداری را در گرامیداشتِ یاد آتش‌نشانان پلاسکو، زیراندازِ بساطِ میوه‌های خود روی گاری‌اش کرده است. در زیر انبوه میوه‌ها، تصاویر، گُم شده و تنها جمله‌اش پیداست: «آتش‌نشانی شغل نیست، عشق است!» کاسبِ جوان میوه‌فروش فریاد می‌زند: «جدا کن! سوا کن!»‌.

در مسیری که او ایستاده است، به یادِ دوستِ فیروزه کوچک که او هم بر سر این چهارراه فال می‌فروخت، می‌افتم. برعکس فیروزه که نگاهش معصوم بود،: «جدا کن! سوا کن!».

ناگهان ذهنم آتش می‌گیرد. نهال کوچک من کجاست؟ به‌شدت می‌سوزم. موبایلم را بالا می‌آورم. می‌بینم آن‌سوی خط، مادرم است. گوشی را برمی‌دارم. مادرم می‌گوید: «کجایی هرچقدر زنگ می‌زنم گوشی را برنمی‌داری». حال به یاد می‌آورم برای چه در این چهارراه هستم به آنی در ذهنم می‌آید: اگر مادری به آتش‌نشان اسیر در شعله‌ها زنگ بزند و بپرسد تا حالا کجا بودی که جواب نمی‌دادی، او حتما خواهد گفت: «ببخشید مادر! داشتم می‌سوختم». مردم شهری که آتش‌نشانش در آن ساده می‌سوزد، چه سخت خواهند سوخت.

در ادامه، داستان نهالم را با شما خواهم گفت.

سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

https://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2017/03/photo_2019-04-16_21-18-10.jpg 1280 1280 امیرعلی http://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-03-05 14:40:332020-07-03 23:20:58نهال کجاست؟
صفحه ۳۲۲ از ۳۲۵«‹۳۲۰۳۲۱۳۲۲۳۲۳۳۲۴›»

اطلاعات تماس

آدرس:  تهران، میدان فردوسی، خیابان شهید سپهبد قرنی، جنب بیمارستان آپادانا، پلاک ۱۳۵، طبقه ۲، واحد ۴
شماره تلفن: ۸۸۸۳۴۵۶۷-۰۲۱
زمان پاسخگویی: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ۱۰ الی ۱۶

حمایت مالی

شماره حساب:
شماره کارت:
شبا:

درگاه پرداخت آنلاین

نماد اعتماد الکترونیکی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت برای جمعیت امام علی محفوظ است 2021 © -
  • Twitter
  • Instagram
  • Facebook
  • Behance
  • Youtube
  • درباره ما
  • طرح‌ها
  • خانه‌های ایرانی
  • تماس
  • EN
رفتن به بالا