جمعیت امام علی
  • خانه
  • درباره ما
    • تاریخچه و فعالیت‌ها
    • منشور اخلاقی
    • ماموریت و اهداف
    • اساسنامه
    • ساختار سازمانی
    • شارمین میمندی‌نژاد مؤسس جمعیت امام علی
    • زهرا رحیمی مدیر عامل جمعیت امام علی
    • کمیته‌های جمعیت امام علی
    • سوالات متداول
  • خانه‌های ایرانی
    • خانه‌های علم
    • خانه‌های اشتغال
    • خانه هنر
    • باشگاه هواداران
    • خانه درمان
    • آدرس خانه‌های ایرانی
  • طرح‌ها
    • آیین کوچه گردان عاشق
    • آیین هفت‌ سین برکت
    • آیین کعبه کریمان
    • آیین طفلان مسلم
    • آیین صفای سعی
    • آیین شام عیاران
    • آیین یلدا در کوچه‌‌های فقر
    • باشگاه ورزشی پرشین
    • طرح از مهر بگو
    • جشنواره بوی عیدی
  • سمینارها
    • همایش سیل
    • سمینار تخصصی اعتیاد کودکان و نوجوانان
    • سمینار تخصصی کودکان کار
    • سمینار ازدواج کودک
    • سمینار کودک آزاری
  • رسانه
    • اخبار
    • یادداشت‌ها
    • نشریات
  • حمایت مالی
    • حمایت مالی
    • گزارش حسابرسی
    • حامیان
  • فرم عضویت داوطلبان
  • تماس با ما
  • EN
  • Menu
  • معرفی خانه ایرانی شهرری
  • معضلات شهرری
  • معرفی تیم های خانه ایرانی شهرری
  • تماس با خانه ایرانی شهرری

خانه ایرانی شهرری

در سال 1389 خانه ایرانی شهرری به عنوان جنوبی‌ترین خانه ایرانی جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی (ع) در شهر تهران فعالیت خود را آغاز نمود. با توجه به نیاز منطقه و همچنین شناسایی تعداد زیادی از کودکان کار و محروم از تحصیل تصمیم بر آن شد که از ابتدای سال 1393 خانه ایرانی شهر ری اولویت کار خود را برای کودکان محروم از تحصیل و کودکان کار و خیابان بگذارد.

گستره جغرافیایی فعالیت

به دلیل متمرکز نبودن معضلات اجتماعی شهر ری در یک محله، اعضای داوطلب خانه ایرانی شهر ری با توجه به لزوم شناخت جنس معضلات، اولویت فعالیت خود را بر روی مناطق 13 آبان، قلعه گبری، امین آباد، قوچ حصار و نفر آباد گذاشته‌اند.

اصلی‌ترین معضلات موجود در محله‌های مذکور

  • مهاجرت غیر قانونی توام با محرومیت
  • اعتیاد
  • کارکودک (کار خیابانی، کار کارگاهی و …)
  • اعتیاد کودکان
  • نداشتن اوراق هویتی
  • محرومیت از تحصیل
  • کودک آزاری
  • حاشیه نشینی

برای عضویت در خانه ایرانی شهر ری، کلیک کنید.

تیم‌های مختلف خانه ایرانی شهر ری

1- تیم آموزش

100 کودک و نوجوان در خانه ایرانی شهرری درس می‌خوانند. 70 نفر از این کودکان، کودکان محروم از تحصیل در مدارس رسمی هستند که از کلاسهای اول دبستان تا هفتم برای این کودکان کلاسهای آموزش درسی برپا شده است. برخی از این کودکان که از سن خود عقب تر هستند، با روش‌های نهضت سوادآموزی در خانه ایرانی شهرری تحصیل می‌کنند. 30 نفر از این کودکان، کودکانی هستند که با حمایت خانه ایرانی شهرری در مدرسه ثبت نام شده‌اند و اکنون در خانه ایرانی شهرری پشتیبانی آموزشی آن‌ها صورت می‌گیرد. روپوش مدرسه، کیف، کفش، لوازم التحریر و تجهیزات کمک آموزشی توسط خیرین مردمی برای کودکان و نوجوانان خانه ایرانی شهرری تامین می‌گردد.

2- تیم بهداشت و درمان

در تیم بهداشت و درمان مواردی همچون پیگیری‌های بهداشت فردی کودکان، برگزاری کارگاه‌های آموزش بهداشت فردی (همچون آموزش مسواک زدن، اهمیت حمام رفتن و …)، غربالگری سلامت و پیگیری‌های موارد درمانی (پزشک عمومی در محل، مراجعه به پزشک متخصص و مراجعه به آزمایشگاه)، تکمیل واکسن‌های کودکان، تشکیل پرونده بهداشتی و پزشکی، غربالگری دندانپزشکی، مراجعه به دندانپزشک و برنامه‌ریزی تغذیه صورت می‌گیرد.

تیم درمان شهر ری تیم درمان شهر ری تیم درمان شهر ری

3- تیم روابط عمومی

فعالیت‌های این تیم در راستای اطلاع‌رسانی فعالیت‌ها و دستاوردهای خانه ایرانی شهرری، جذب عضو و تامین مشارکت‌های مالی مردمی می‌باشد.

4- تیم شناسایی

تیم شناسایی برای شناخت بهتر منطقه فعالیت خود و جمع آوری اطلاعات دقیقتر در ارتباط با معضلات و آسیب‌های منطقه فعالیت می‌نماید.

5- تیم مادرانه

با توجه به نقش محوری مادران و زنان در شکل‌‌گیری بنیان خانواده و رشد و تربیت فرزندان، تیم مادرانه خانه ایرانی شهر ری با هدف بررسی معضلات زنان و مادران شهرری و در ادامه تلاش هرچه بیشتر برای ایجاد تسهیلات و رفع معضلات، توسعه و ارتقای سطح بهداشت فردی و خانوادگی و ایجاد بسترهای مناسب کسب و کار برای زنان تشکیل گردیده است. به طور کلی 75 زن تحت حمایت خانه ایرانی شهرری هستند. از جمله خدمات این تیم اهدای شیرخشک به نوزادان، برگزاری کلاس‌های نهضت سوادآموزی برای مادران، پشتیبانی و پیگیری مادران برای انجام معاینات پزشکی و ارائه‌ی خدمات مشاوره‌ای می‌باشد.

6- تیم مالی

تيم مالي به منظور كنترل و بهينه ­سازي هزينه­ ها و درآمدهاي خانه ایرانی و ارائه گزارشات مربوطه شكل گرفته است. درآمد خانه ايراني شهر ري از طريق كمك­هاي نقدي و غير نقدی بوده است که توسط دانشجویان و اعضای فعال این خانه و همچنین خیرین جذب می‌گردد.

كمك هاي نقدي به سه شيوه انجام مي­شود. خير محترم، مبلغ دلخواه را خود از طريق حساب بانكي  جمعيت امام علي (ع) به شماره:577468/94  بانک ملت حساب جام، شعبه هجرت و یا شماره کارت 6104337770031308 به نام جمعیت امام علی واريز مي­كنند و شماره پيگيري آن را به تيم مالي تحويل مي­دهد (شماره تلفن: 09193707783). روش دیگر آن است كه خير مبلغ نقدی را به مسئول تيم مالي تحويل مي­دهد و در قبال آن فيش پرداخت نقدي دریافت می‌کند. روش دیگر پرداخت از طریق درگاه آنلاین با انتخاب محل هزینه خانه‌ ایرانی شهرری است.

در مورد كمک ­هاي غير نقدي، خيرین با توجه به نياز خانه ايراني و يا خانواده­ ها كمك غيرنقدي خود را به مسئول خانه ايراني تحويل مي­دهند. در كمك­هاي نقدي و غيرنقدي اگر خير منظور خاص (آموزش، غذا، پوشاک، درمان و …) را در نظر گرفته باشد آن مبلغ يا كمك غيرنقدي در همان راستا هزينه و يا استفاده مي­گردد.

7- تیم هنری  

گروه هنری خانه ایرانی شهرری در زمینه‌های مختلفی از قبیل عکاسی، معرق‌کاری، نقاشی، موسیقی، تئاتر، داستان‌خوانی، نمایشنامه‌خوانی و داستان‌نویسی فعالیت می‌نماید. ( با هنرمندان بلوچ بیشتر آشنا شوید و از آثار آن ها دیدن کنید.)

در تیم هنری کارگاه‌هایی در زمینه‌های مختلف برگزار می‌شود تا کودکان هر یک در رشته‌های مورد علاقه خود را بشناسند و براساس استعداد و توانایی‌های خود به هنرآموزی در کلاس‌های مربوطه بپردازند تا در نهایت بتوان شاهد شکوفایی و رشد آنها در رشته های هنری مورد علاقه‌شان بود.

تیم هنر شهر ری

8- تیم ورزش

تیم ورزش خانه ایرانی شهرری از سال 94 آغاز به کار کرده است. این تیم‌ها در قالب تیم‌های پرشین در رده‌های نونهالان تا جوانان فعالیت می‌نماید. تیم‌های ورزشی فعال خانه ایرانی شهرری شامل تیم‌های فوتبال پسران، تیم والیبال دختران و تیم‌های کریکت پسران می‌باشد. همچنین رشته‌های آمادگی جسمانی و دو و میدانی از رشته‌های فعال خانه ایرانی شهرری است.

9- کارآفرینی

با هدف توانمندسازی زنان، خانه اشتغال نورا راه اندازی گردید. محصولات نورا ترکیبی از هنر سوزن دوزی سنتی و طراحی‌های مدرن می‌باشد که توسط زنان سرپرست خانوار و دختران و پسران نوجوان بلوچ ساکن در شهر ری تهران و همچنین دختران و زنان ساکن در روستاهای سیستان و بلوچستان تهیه و تولید می‌گردد. محصولات نورا شامل زیورآلات، کیف، کفش و انواع لباس‌ها در طرح‌های متنوع می‌باشد.

تیم کار آفرینی شهر ری
برای حمایت مالی از خانه ایرانی شهر ری کلیک کنید.

گالری عکس نوبین

پس از برگزاری کلاس عکاسی برای نوجوانان خانه ایرانی شهرری، بر آن شدیم تا با برگزاری نمایشگاه عکس نوبین، تعدادی از آثار منتخب هنرآموزان این کلاس را به نمایش عموم بگذاریم. از همین رو در تاریخ 15 الی 21 مهر 97 نمایشگاه عکاسی نوبین در محل خانه هنر جمعیت امام علی (ع) برگزار گردید که خوشبختانه مورد توجه علاقه مندان، دانشجویان و اساتید محترم این رشته قرار گرفت.

گالری نقاشی

به منظور نمایش آثار منتخب از هنر نقاشی کودکان خانه ایرانی شهرری با همکاری گالری 26 فرمانیه نمایشگاهی از تاریخ 28 الی 31 خرداد در محل گالری مذکور برگزار گردید که ضمن معرفی و بازدید علاقه‌مندان از این نمایشگاه تعدادی از آثار کودکان هنرمند فروخته شده و عواید به ایشان تعلق گرفت.

گالری نقاشی شهرری

گالری عکس نوبین

پس از برگزاری کلاس عکاسی برای نوجوانان خانه ایرانی شهرری، بر آن شدیم تا با برگزاری نمایشگاه عکس نوبین، تعدادی از آثار منتخب هنرآموزان این کلاس را به نمایش عموم بگذاریم. از همین رو در تاریخ 15 الی 21 مهر 97 نمایشگاه عکاسی نوبین در محل خانه هنر جمعیت امام علی (ع) برگزار گردید که خوشبختانه مورد توجه علاقه مندان، دانشجویان و اساتید محترم این رشته قرار گرفت.

گالری نقاشی

به منظور نمایش آثار منتخب از هنر نقاشی کودکان خانه ایرانی شهرری با همکاری گالری 26 فرمانیه نمایشگاهی از تاریخ 28 الی 31 خرداد در محل گالری مذکور برگزار گردید که ضمن معرفی و بازدید علاقه‌مندان از این نمایشگاه تعدادی از آثار کودکان هنرمند فروخته شده و عواید به ایشان تعلق گرفت.

گالری نقاشی شهرری

برگزاری نشست کودک مردگی در سکونتگاه‌های غیررسمی

اسفند ۹۷ در حادثه‌ای تلخ، باران به جای بهار، آوار را به سقف خانه‌ای نشاند و دو کودک را به کام مرگ کشید. خانه‌ای که اگرهای بسیاری داشت. اگر می‌شد سقفش را محکم ساخت. اگر زمینش با او مهربانی می‌کرد. شاید امروز صدوری و رشید (دو تن از کودکان خانه ایرانی شهرری) از پنجره‌اش باران را تماشا می‌کردند.

گزارش مربوط به این نشست از این اینجا دنبال کنید.

برگزاری نشست حقوق مهاجرین در ایران با نگاه ویژه بر حقوق مهاجرین پاکستانی

این نشست در 25 اردیبهشت 97 در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی برگزار گردید.

گزارش مربوط به این نشست را از اینجا دنبال کنید.

گزارش سالانه فعالیت های خانه ایرانی شهر ری

  • فعالیت های خانه ایرانی شهرری در سال 1398

خانه ایرانی شهر ری را دنبال کنید

می‌توانید از طریق شبکه‌های اجتماعی زیر، خانه ایرانی شهرری را دنبال کنید.

اینستاگرام خانه ایرانی شهرری
تلگرام خانه ایرانی شهرری

از هم اکنون داوطلب خانه ایرانی شهرری شوید

شما هم تمایل دارید با خانه ایرانی شهرری همکاری نمایید؟

برای همکاری با خانه ایرانی شهرری می توانید هم اکنون فرم داوطلبی را پر کنید. همچنین در صورت تمایل می توانید با روابط عمومی خانه ایرانی شهرری به شماره 09193707783 تماس بگیرید.

آدرس خانه ایرانی نفر آباد: شهرری، نفرآباد، میدان سلمان فارسی، کنار پارک ستاره، خیابان ارم، بن بست دوم (روبروی شیرازی ها سمت راست)، پلاک ۱ (در سمت راست)، خانه ایرانی نفر آباد شهرری

آدرس خانه ایرانی قلعه گبری: شهررى، شهرک علائین، خیابان مصطفی خمینی، کوچه ولیعصر، کوچه هرمز، پلاک ۵، خانه ایرانی قلعه گبری شهرری

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

نهال کجاست؟

2017-03-05/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

دومین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، موسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

 

گیج و گنگ شده‌ام. من در چهارراه ولیعصر چه می‌کنم؟ هرچه به ذهنم فشار می‌آورم، چیزی به خاطرم نمی‌آید. شاید قلبم با هم‌نشین این‌ سال‌هایش، آریتمی قلبی، همراه شده و دوباره از بی‌نظمی ضربان، خون به مغزم نمی‌رسد و ذهنم را گنگ و منگ کرده است. اکنون سال‌هاست که حال من به این منوال است؛ درست بعد از قصاص شهریار؛ جوان هنرمندِ نقاشی که بر دار شد، به تاوان قتلی کودکانه… .

موبایلم می‌جُنبد. روی صفحه‌اش، نام کسی را که آن‌سوی خط است می‌خوانم، مسئول خانه شهرری. اندکی ذهنم می‌گیرد. انگار که دارد حالی‌ام می‌شود اینجا چه می‌کنم. شکسته می‌شوم و در شلوغی خیابان در آن بعدازظهر، زانویم را می‌گیرم و به رکوع می‌روم، زیر انگشت دستم عکس گوشی روی موبایل را جابه‌جا می‌کنم و بدون آنکه بفهمم و بدانم، به شکلی غیرارادی و پُر از درد کلمه‌ای از دهانم بیرون می‌آید: «نهال چی شد؟!».

با گفتن این کلمه آن‌سوی خط، مسئول خانه شهرری‌مان با اشک و زار توضیح می‌دهد که نهال کوچک ١٢ساله‌مان، هنوز پیدا نشده است. دیگر مطمئنم حالم با آریتمی قلبی به‌هم ریخته است. ردیفی از اسامی مراکزی را که در هنگام گم‌شدن یک دختربچه ١٢ساله به آن مراجعه می‌کنند می‌گویم. پارک، کلانتری محل، کسبه، اهالی، مسجد و… و پزشکی‌قانونی. پزشکی‌قانونی. به یادآوردنِ پدر معتادِ تکه‌تکه‌شده یکی از دخترانم در سرپناه «خانه ایرانی» مولوی‌مان بر تختِ پزشکی‌قانونی، بیشتر بی‌تابم می‌کند.
عَمَّ یتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ﴿۲﴾

آن دخترک کوچک زیبا که در ١٦ سالگی‌ام مرا بر سر این چهارراه متوقف کرد، پیش‌رویم مجدد شده است: «آقا! فال می‌خرید؟!». او که همیشه در این خیابان بود و اگر سینه این چهارراه، پُر و خالی می‌شد از هوای مردم، او زمستان و تابستان، صبح و شب، با لباس مندرس و پاره همیشگی‌اش و مظلومیت جانکاهش، همچنان ایستاده بود. همان دختری که مرا به این مسیر، عاشق کرد. نامش همچون چشمان آبی‌اش، فیروزه بود. انگار یادم می‌آید پیش‌پایش در همین چهارراه شکستم.

سجودِ جسمم که آرام‌آرام منجمد می‌شود، مرا دوبار به این زمان می‌آورد و تصویری در آن ‌سوی خیابان، نظرگیرم می‌شود. کاسب میوه‌فروش، آن‌سوی چهارراه ولیعصر، بنر شهرداری را در گرامیداشتِ یاد آتش‌نشانان پلاسکو، زیراندازِ بساطِ میوه‌های خود روی گاری‌اش کرده است. در زیر انبوه میوه‌ها، تصاویر، گُم شده و تنها جمله‌اش پیداست: «آتش‌نشانی شغل نیست، عشق است!» کاسبِ جوان میوه‌فروش فریاد می‌زند: «جدا کن! سوا کن!»‌.

در مسیری که او ایستاده است، به یادِ دوستِ فیروزه کوچک که او هم بر سر این چهارراه فال می‌فروخت، می‌افتم. برعکس فیروزه که نگاهش معصوم بود،: «جدا کن! سوا کن!».

ناگهان ذهنم آتش می‌گیرد. نهال کوچک من کجاست؟ به‌شدت می‌سوزم. موبایلم را بالا می‌آورم. می‌بینم آن‌سوی خط، مادرم است. گوشی را برمی‌دارم. مادرم می‌گوید: «کجایی هرچقدر زنگ می‌زنم گوشی را برنمی‌داری». حال به یاد می‌آورم برای چه در این چهارراه هستم به آنی در ذهنم می‌آید: اگر مادری به آتش‌نشان اسیر در شعله‌ها زنگ بزند و بپرسد تا حالا کجا بودی که جواب نمی‌دادی، او حتما خواهد گفت: «ببخشید مادر! داشتم می‌سوختم». مردم شهری که آتش‌نشانش در آن ساده می‌سوزد، چه سخت خواهند سوخت.

در ادامه، داستان نهالم را با شما خواهم گفت.

سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

https://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2017/03/photo_2019-04-16_21-18-10.jpg 1280 1280 امیرعلی http://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-03-05 14:40:332020-07-03 23:20:58نهال کجاست؟
سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

بازی باخت باخت

2017-02-26/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌ /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

اولین نوشته از سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، موسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

 

من این گوشه از صبح کسالت‌بارِ ٤٦سالگی بیدار شده‌ام و آن گوشه جوانی از صبح سادگی‌اش برخاسته، بی‌آنکه بداند ساعتی دیگر نصیبش پخته‌شدن در آتش خواهد بود.

همان سر صبح نان سنگکی گرفته و ناشتایی عجیب ما ایرانی‌ها را خورده. اندکی چربی به نام کره، با شیری ترش‌شده به نام پنیر در میان نان؛ همین لقمه برای آغاز یک روز کافی است. آینه‌ای که امروز صورت او را دید و شانه‌خوردنِ موهای جوانی‌اش را بدرقه کرد، آخرین تصویر را از او در آن خانه به یاد دارد. من این سو هستم و او آن سو. شاید دنیای ما را چیزی جز باخت باخت به هم وصل نکند.

به‌تازگی مجبور شدم به دادگاه بروم. شاکی‌ای داشتم که کلمه به کلمه یک نشست کوچک درون جمعمان را پیاده‌سازی کرده و با غرض‌ورزی تمام، سخنان مرا از صافی بینشی محدود گذر داده و عباراتی ناقص بر جای گذاشته بود البته شکواییه این شاکی درست سر صبح در یکی از همین روزهای زمستانی به دست همسرم سپرده شده بود و او نیز میان نان سنگک و پنیر و کره سر صبح، خبر از آتشی ساده می‌داد که به شکلی ساده از گوشه‌ای شروع می‌شود و دامن‌گیرِ کل ساختمان وجودت می‌شود. کسانی که در این روزگار هر روز بازی باخت-باخت را تجربه می‌کنند، به ٢٠ سال پیش برمی‌گردم و از آن روز تا امروز حتی ٢٠ دقیقه هم آسایش نداشته‌ام و چیزی جز درد جانکاه و سوختن مداوم، نصیبم نشده است.

من مؤسس جمعیت دانشجویی – مردمی امام علی(ع) هستم که با بیش از چهار‌ هزار کودکِ آسیب‌دیده کار و خیابان و نزدیک ٣٠ خانه خدمت‌رسان به این کودکان و‌ هزاران عضو دانشجویی و مردمی امروز چون سایه‌ای با مُهر سکوت به دادگاهی می‌روم تا به شاکی نداشته‌ام درباره مقدساتِ دل و وجود و اندیشه‌ام پاره‌ای توضیحات ارائه دهم.

تلنبارِ وسیله نقلیه‌ای در خیابان‌های این شهر می‌شوی. ذهنت همچون ترافیکِ این چهارراه‌ها قفل است. ماتم گرفته‌ای. دست خالی به راهی می‌روی که پایانش بی‌فرجامی است، باختِ توست و در این قفلِ ترافیک، برگشتی برای تو نیست.

من به ١٦سالگی خودم می‌روم. گام برمی‌دارم و همچون آتش‌نشان پیکرسوخته پلاسکو، دل‌سوختگی‌های خودم را بر سر چهارراه ولیعصر به یاد می‌آورم. شاید آن آتش‌نشان وقتی که از سیاره آتش‌نشانی‌اش پیش‌‌پای یک ساختمان دودگرفته و در آتش پیاده می‌شود، آن زمان که ماسک بر صورت می‌گذارد و کپسول اکسیژن را بر دوش می‌اندازد و وسایل بازکردنِ راه و بی‌راه را به دست می‌گیرد، به خود مطمئن باشد، اما من در ١٦سالگی که پیران تقواپیشه بی‌هیچ تعلیمی آن سن را بالفعلِ گناه می‌دانند، آتش گرفته و سوخته از جان سرکشِ جوانی‌ام در کوچه‌گردی‌های بی‌دلیل شب و روزم، به دختربچه‌ای نحیف و تُرد و شکننده و زیبا سر چهارراه ولیعصر رسیدم که زیر چادر سپیدش عمرش را به فروختن فال می‌فروخت و پیش دستان خالی من و دلِ سوخته‌ام، چون پلاسکو بی‌سرانجامی، روشن می‌سوخت.

خُردسالی آن کودک و اندک لباسی که در آن سرمای سوزان زمستان بر تن داشت و پاهای برهنه‌اش در پاپوش پاره یک دمپایی مندرس صورتی‌رنگ که هنوز خوب در خاطرم هست، با همه آن معصومیت جانکاهش، مقابل من ایستاد: «آقا! فال می‌خرید؟» و همین جمله ساده کودکانه، تفألی شد برای به‌آتش‌زدن و پخته‌شدن در جامعه‌ای که برای عاشقانش، سیاست‌بازان، بازی باخت-باخت چیده‌اند. با من باشید تا از این سوختن‌ها بیش از پیش برایتان حکایت کنم.

  • سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق
https://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2017/02/photo_2019-04-19_16-46-30.jpg 1280 1280 امیرعلی http://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-02-26 16:35:372022-05-11 16:47:21بازی باخت باخت
احد و صمد

روایت جمعیت امام علی از وضعیت “احد” و “صمد” و بیانیه جمعیت پیرامون مرگ این دو کودک زباله گرد

2017-01-18/2 دیدگاه /در گزارش, بیانیه, خبر /توسط امیرعلی

احد و صمد

دو برادر ۷ و ۸ ساله که با کار اجباری سهم عمده‌ای در تامین مایحتاج خانواده بر عهده داشتند؛ اما دیگر در بین ما نیستند. آن ها در حریق گاراژ محل جمع آوری ضایعات که در آن کار می کردند زنده زنده سوختند و فریادشان را کسی توان یاری نبود.

“اعتیاد والدین و حضانت احد و صمد”

پدر تجربه پنج بار ترک ناموفق اعتیاد را در دو سال گذشته داشته است و مادر در زمان وقوع حادثه در کمپ ترک اعتیاد است. علی رغم مشخص شدن اعتیاد والدین و عدم صلاحیت آن ها در نگهداری از بچه ها، بهزیستی احد و صمد را به پدر تحویل می‌دهد. شاید امروز خود پدر هم فکر می‌کند که کاش حداقل تا زمانی که بتواند از اعتیادی که زندگی او را به این جا رسانده جدا شود، بچه ها را به او نمی‌دادند. حتما امروز خودش هم راضی نیست که بچه‌ها را به خاطر انگیزه‌ی درمان یا کمک خرج پیش خودش در وضعیت خطرناک نگه داشته است.

“نبود اوراق هویت و محرومیت از تحصیل”

هیچ یک از دو کودک شناسنامه، کارت اقامت یا گذرنامه نداشتند. به همین دلیل از تحصیل محروم می‌مانند. پدر و مادر نیز به دلیل اعتیاد و بسیاری مشکلات دیگر از گرفتن کارت آبی از اداره اتباع برای رفتن آن‌ها به مدرسه سر باز می‌زنند. رفتن کودکان به مدرسه، می‌توانست به آن‌ها فرصت دهد کودکی کنند، اما ظرفیت مدارس و زمان محدود ارائه‌ی کارت هویت و هزینه های تحصیل باعث شد این حق هم از این کودکان دریغ شود.

“به سوی قربانگاه”

احد و صمد در چهارراه های شهر کرج کار می‌کردند؛ اما با ورود بهزیستی به زندگی این دو برادر و تهدید آنها به رد مرز کردن، پدر که از این مساله واهمه داشت محل کار کودکان را تغییر می‌دهد و آن‌ها را به یک گاراژ جمع آوری ضایعات که خود نیز در آن جا کار می‌کند، می‌برد. به این طریق، کودکان زباله گرد می‌شوند و این بار در جایی ناامن و به دور از چشم مردم به کار خود ادامه می‌دهند.

“روایت حادثه”

ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه صبح روز حادثه یکی از اعضای جمعیت امام علی که به طور مستقل با بچه‌ها در ارتباط بوده است با نماینده جمعیت در کرج تماس می‌گیرد و اطلاعات اولیه راجع به ماجرا را به وی می‌دهد. ساعت ۱۱:۰۰ پس از تماس مجدد با ایشان، وی خبر می‌دهد بچه‌ها پس از یک نوبت کار صبح به اتاقی در گاراژ برمی‌گردند تا خود را گرم کنند و دوباره به سر کار بروند. کپسول آتش می‌گیرد، منفجر می‌شود و کودکان در اتاق حبس می‌شوند.

نجم الدین (پدر بچه‌ها) با دیدن صحنه به کمک پسرها می‌شتابد اما خود نیز دچار سوختگی شدید می‌شود و کاری از او ساخته نیست. تا زمان آمدن ماشین‌های آتش نشانی هر لحظه بر شدت آتش افزوده می‌شود و افراد حاضر در محل نمی‌توانند با دستان خالی به کودکان کمک برسانند. کار آتش نشانی به دلیل شرایط نامساعد محل ضایعاتی با مشکل مواجه می‌شود و به کندی پیش می‌رود. به همراه مادر بچه‌ها که از کمپ خارج شده است به تهران می‌رود تا به وضعیت بچه‌ها رسیدگی کند. اما کودکان در همان محل حادثه جان سپرده‌اند. احد و صمد به همراه پدر به بیمارستان یافت آباد منتقل می‌شوند اما کاری از دست کادر پزشکی بیمارستان هم برنمی آید.

“مشکلات دفن”

به دلیل نداشتن اوراق هویت کودکان، بیمارستان از تحویل پیکر کودکان امتناع می‌کند. پدر نیز هیچ گونه اوراق هویتی نداشته، ازدواج‌های او هیچ جا ثبت نشده است و با توجه به درصد بالای سوختگی توانایی تحویل گرفتن کودکان را نداشته. بنابراین یکی از اقوام احد و صمد پیگیر امور اداری تحویل اجساد می شود و پس ازچند روز اجازه دفن کودکان گرفته می شود. گفته می‌شود کودکان در امامزاده‌ای دفن شده‌اند، اما آن‌ها با کمال تاسف در بیابانی خارج از محدوده امامزاده و نزدیک به آن در خاک آرام گرفته‌اند.

احد و صمد رفتند. رفتند تا با رفتنشان ما را از خواب غفلت بیدار کنند. دیگر کار از کار گذشته؛ اما احدها و صمدها بسیارند؛ مانند جاوید، دوست این دو برادر که روز حادثه همراهشان بود اما جدا شدن او از بچه‌ها برای خرید خوراکی او را از این مهلکه نجات داد. هزاران جاوید و احد و صمد شب و روز در این دیار زباله گردی می‌کنند و انسانیت هم‌چنان رنگ می‌بازد.

#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست



بیانیه جمعیت امام علی پیرامون مرگ احد و صمد، دو کودک زباله گرد

وقتی دو کودک ۷ و ۸ ساله، به جای کیف و مداد و دفتر و کتاب، با زباله‌ها و عفونت‌های شهر سر و کار دارند، انسانیت آن قدری زیر سوال می رود که دیگر اتفاق ناگوارتری برای رخ دادن باقی نمی‌ماند. سوختن این دو کودک، زنده زنده در آتش، انسان را با سوالی بزرگ مواجه می‌کند که عدالت کجاست و چه زمانی محقق خواهد شد؟!
می‌دانیم که راهی جز بودن در کنار کودکان و مطالبه و پایمردی برای استیفای حقوق حقه‌ی آن‌ها نیست. امروز مطالبه فراگیر حقوق اولیه و حیاتی تمام کودکان، تنها راه پیش روی جامعه‌ی ما برای نجات دادن آینده‌اش از تباهی است. امید و زندگی، زاییده یاس نخواهد بود. احد و صمد با سوختن جسم و جانشان در میان شعله های آتش، فریاد مظلومیت تمام کودکان کار زباله‌گرد شده‌اند. نباید اجازه دهیم فریادشان به هیچ ختم شود و حیات برباد رفته‌شان، در دستان دون‌ همتی و انفعال یک اجتماع، پوچ گردد و پایان پردردشان در آن روز تلخ زمستانی، آغاز هیچ حرکتی برای خاتمه دادن به زباله‌گردی کودکان نباشد.
دستان کودکان ما لایق اسباب بازی است؛ نه زباله.
بدن های یخ زده و کوچکشان، آغوش محبت خانواده می‌خواهد؛ نه سطل‌های بزرگ آهنین که تنشان را در خود ببلعد.
ذهن و دل لطیف و اندیشه پویایشان، دانش و مدرسه می‌خواهد؛ نه هم‌نشینی با زباله های فاسد و پسماندهای آلوده.

جمعیت امام علی(ع) بدین وسیله خواسته های خود را برای پایان بخشیدن به رنج بی اندازه ی کودکان زباله‌گرد، به شرح ذیل اعلام می‌کند و به هر طریق ممکن، تحقق این خواسته ها را پی‌گیری خواهد نمود:

۱ـ بازگرداندن حقوق اولیه کودکان نظیر حق برخورداری از هویت، حق تحصیل، حق برخورداری از خوراک، پوشاک، سرپناه، بهداشت و درمان مناسب برای همه کودکانی که در این سرزمین حیات دارند.

۲ـ اعلام برنامه های منطقی و اصولی در راستای کاهش کار کودکان؛ به ویژه مصادیق پر خطر کاهش کار کودک نظیر زباله‌گردی و اجرای برنامه‌ها به طور جدی و به دور از شعار زدگی و در کوتاه مدت و نیز حمایت‌های اجتماعی از کودکان کار:
احد و صمد توسط سازمان بهزیستی به رد مرز شدن به جرم کار در خیابان تهدید شده ‌بودند. تهدید به رد مرز کودکان کار بدون خانواده‌های آنها و برخوردهای قهری با کودکان در خیابان از جمله اجرای طرح موسوم به “جمع‌آوری کودکان متکدی” مساله‌ای است که باعث شده است آن‌ها به اشکال پرخطرتری از کار کودک مانند زباله‌گردی روی بیاورند. این سیاست‌گذاری بر خلاف تعهدات بین‌المللی هم‌چون “کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک” که دولت‌ها طی آن متعهد شده‌اند به محو اشکال پرخطر کار کودک اولویت بدهند.

۳ـ تعریف مکانیزم دقیق و مشخص جهت نظارت بر عملکرد وضعیت بازیافت و جمع‌آوری زباله در اقصی نقاط کشور:
ضروری است در اسرع وقت، ترتیبی اتخاذ گردد که تمامی کارگاه‌های تفکیک زباله مورد بازرسی و نظارت دقیق قرار گیرند و صاحب‌کاران متخلفی که کودکان را به امر زباله گردی و تفکیک می‌گمارند، شناسایی شده و برخورد قانونی با آنها صورت گیرد. لازم است این امر در کلیه‌ی قراردادها درج گردد و امکان نظارت برای سازمان‌های مردم نهاد فراهم گردد. تمامی پیمانکاران کلان شهرداری‌های کشور می‌باید به ازای حتی یک مورد تخلف، مشمول قطع کامل شده و مجازات شرکت پیمانکاری در دستور کار قرار گیرد. بدین منظور لازم است نهاد ناظری برای گزارش‌دهی درباره تخلفات تشکیل گردد. این “نهاد ناظر بر تخلف شرکت‌های پیمانکاری”، می بایست علاوه بر گزارش های خود، موظف و مجاز باشند، به مشاهدات و گزارش‌های مکتوبی که توسط شبکه سمن‌های فعال در هر استان ارائه می گردد، استناد کنند.

۴ــ با توجه به این که تفکیک زباله به این صورت به هیچ عنوان با اصول انسانی مطابق نبوده و از مصادیق کار پر خطر برای کودکان محسوب می‌شود و با توجه به وجود سیستم‌های مکانیزه و راهکارهای بدیهی در جهان امروز برای تفکیک زباله ها چه در مبدا و چه در مکان نهایی، برای جلوگیری از امکان سودجویی و بهره‌کشی از کودکان، تغییر این سیستم در کلان‌شهرها و سپس در کل کشور ضروری بوده و اعلام برنامه زمان‌بندی این امر از مطالبات ما در این حوزه می‌باشد.

۵ـ تصویب هر چه سریع‌تر لایحه حمایت از کودک و نوجوان در مجلس به صورت فوریتی جهت ایجاد امکان حمایت از کودکان بی‌پناه و در معرض آسیب.

ناگفته نماند که احد و صمد رویایی داشتند؛ رویایی که برایشان بزرگ و دست‌نیافتنی بود؛ رفتن به مدرسه و درس خواندن. رویایی که در آتش بی توجهی جامعه سوخت. ما نیز رویایی داریم. رویایی که نمی گذاریم در آتش بی توجهی‌ها و بی‌مسئولیتی‌ها بسوزد یا در زیر زباله‌های مادی و فکری این شهر مدفون شود. رویای ما این است که رفتن به مدرسه و درس خواندن، دیگر برای هیچ کودکی رویا نباشد.

 


بیانیه شبکه یاری کودکان کار: احد و صمد زنده زنده در آتش فقر سوختند

فعالان حوزه کودکان کار سال ها شاهد وضعیت وخیم کودکانی هستند که عمرشان و کودکی‌شان زنده زنده درآتش فقر و اعتیاد و آسیب‌های حاصل از آن سوخته و نابود شده است. اما آرزوهای زیبای احد و صمد را نه یک سوختن و گداختن تدریجی، که آتشی جانسوز به یک‌باره و برای همیشه خاکستر کرد…

متن کامل بیانیه


بازتاب خبری این حادثه دلخراش:

  • خبرگزاری مهر: پایان تلخ احد و صمد
  • خبرگزاری فرارو: داغ سنگین احد و صمد
  • مجله اینترنتی بهترینها: داغ سنگین احد و صمد
  • خبرگزاری تابناک: حکایت دردناک کودکانی که در آتش جان دادن و بی کفن دفن شدن
  • خبرگزاری ایانا: آتش گلستان نشد احد و صمد سوختند
  • خبرگزاری صراط نیوز: پایان تلخ احد و صمد

در سالگرد پرواز احد و صمد؛ ققنوس‌های کوچه‌های تنهایی

دی ماه ۱۳۹۶

از دی ماه این سال‌هایمان، هیچ سرمایی برنمی‌خیزد؛ گرما و هُرم آتش است که بر جانمان افتاده و یکی یکی ما را در خود می‌سوزاند. پارسال همین روزها بود که دو کودک زباله‌گرد، احد و صمد، در آتش انبار ضایعاتی گرفتار آمدند و جان شیرینشان و پاکی بی‌نهایتشان در آتش سوخت. روزهایی پس از آن آتش‌نشانان پلاسکو، گویی به خونخواهی این کودکان، بر ظلم آتش حمله‌ور شدند و این روزها که عزیزانمان در کشتی سانچی، در دل آب‌ها، گرفتار آتش گردیدند. دی ماه گویی جشنواره‌ی آتش به راه انداخته و در آتش بی‌تفاوتی‌ها که دو کودک بی‌پناه در آن سوختند، حالا حالاها باید جان بدهیم تا شعله‌های خشم کائنات فرو بنشیند.

احد و صمد اگرچه رفتند اما هر روز، در هر کوچه و خیابان این شهر، احد و صمدهایی را می‌بینیم که کیسه بر دوش، بار بی‌مهری جامعه را به دوش می‌کشند و آن را در گونی‌های خویش پنهان می‌کنند تا مبادا بوی تعفن نامهربانی‌ها ما را بیازارد. آنها در این طغیان درد، خود قربانی می‌شوند تا شاید مفرّی بر این جامعه‌ی ظلمت زده یافت شود. مباد بر ما که به جای قربانی کردن کبر و خودخواهی خویش و پایین آوردن این بارهای بی‌مهری از شانه‌های نحیف کودکان، کودکانمان اینگونه عیان در مقابل چشمانمان و در تنهایی و رنج، به پاک کردن این جامعه از شرّ زشتی‌ها قیام کنند و قربانی آتش‌های مهیب خودپرستی و تزویر و ریا گردند؛ و ما تنها به نظاره بنشینیم.

احد و صمد تصویری از محل دفن احد و صمد در بیابانی بین کرج و اشتهارد (به علت نداشتن اوراق شناسایی، حتی زمینی در قبرستان شهر برای دفن این دو برادر داده نشد.)


 

https://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2019/06/photo_2017-08-17_14-39-10.jpg 720 720 امیرعلی http://sosapoverty.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-01-18 21:57:552020-10-30 20:50:14روایت جمعیت امام علی از وضعیت "احد" و "صمد" و بیانیه جمعیت پیرامون مرگ این دو کودک زباله گرد
صفحه ۳۲۳ از ۳۲۵«‹۳۲۱۳۲۲۳۲۳۳۲۴۳۲۵›»

اطلاعات تماس

آدرس:  تهران، میدان فردوسی، خیابان شهید سپهبد قرنی، جنب بیمارستان آپادانا، پلاک ۱۳۵، طبقه ۲، واحد ۴
شماره تلفن: ۸۸۸۳۴۵۶۷-۰۲۱
زمان پاسخگویی: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ۱۰ الی ۱۶

حمایت مالی

شماره حساب:
شماره کارت:
شبا:

درگاه پرداخت آنلاین

نماد اعتماد الکترونیکی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت برای جمعیت امام علی محفوظ است 2021 © -
  • Twitter
  • Instagram
  • Facebook
  • Behance
  • Youtube
  • درباره ما
  • طرح‌ها
  • خانه‌های ایرانی
  • تماس
  • EN
رفتن به بالا