تبعیض آموزشی
مصائب وارده به محصلین که همگی ماحصل تبعیض آموزشی و عدم تعلق امکانات متناسب به افراد هستند، اختصاص به بحران خاص حاکم کنونی ندارند.
مشکلات عدید اداری، فرهنگی و آموزشی همیشه مورد چشم پوشی قرار گرفته و کودکیهای ناتمام به همراه داشته است.
میتوانید تصور کنید چند هزار دانش آموز در مناطق مختلف به دلیل عدم دسترسی به مدرسهای مناسب از لحاظ مسافتی از تحصیل محروم میشوند، آن هم در حالی که مراکز اموزشی در مراکز شهرها با انبوهی از نیروهای متخصص تجمع یافته است یا چگونه 1.5میلیون دانش آموز به دلیل تحصیل در مدارس ناامن هر روزه با احساس ترس دست و پنجه نرم میکنند؟
تمامی این موارد زیر سایهی حوادث ناگواریست که تبدیل به یک تراژدی تمام عیار شده است، حوادثی که زنجیر وار تکرار میشوند و تنها داغ آن بر دلها ماندگار میشود…
اتوبوسهای مدرسهای که به درهی مرگ سقوط میکنند، دیوار حیاط مدرسه که بر سر کودکیهای بسیار فرو میریزد، بخاری نفتی که آتش میگیرد و تا سالها روستای شین آباد را در ماتم فرو میبرد…
همهی موارد ذکر شده در حالیست که روانشناسان مدرسه را خانهی دوم جهت کسب آرامش، نشاط و تجربه میدانند. مدارسی که به لطف عدم هماهنگی و تعدد سلایق نهادهای مختلف به ۲۲ نوع متفاوت با اختلافات چشمگیر دیده میشوند.
قرار دادن این شرایط دشوار در مقابل مدارس رنگارنگ با کلاسهای فوق برنامه و نیروهای متخصص در مراکز شهرها با حداقل دانش آموزان و حداکثر امکانات که ورود به آن ها برای بسیاری ممکن نیست، بار روانی فزایندهای را به دانش آموزان متحمل میکند که مانع تمرکز و زمینه ساز افسردگی میشود.
در میانهی این راه برای بسیاری از والدین گریزی جز محرومیت از تحصیل فرزندانشان باقی نمیماند و به همین منوال تمام رویاهای یک دانش آموز، یک ذهن پویا و افکاری پر امید بر باد میرود.
اکنون میتوان دریافت که عدالت آموزشی بسیار فراتر از یک واژه و چه بسا یک آرمان تامل برانگیز است، آنچه یک جامعهی نابسامان را اتحاد و به تمامی افراد فارغ از طبقهی اجتماعیشان هویت و رستگاری میبخشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!