کمک به نجات یک دختر یا الگوسازی گروکِشی؟!
در خصوص یک کمپین عجیب از سوی هلال احمر
کمک به نجات یک دختر یا الگوسازی گروکِشی ؟!
فقر تمام مناسبات را به هم میریزد. آن قدر نیرومند است که میتواند چارچوب منطق را ویران کند و آدمی را به بیراههها سوق دهد.
یک سوی ماجرا مردی است که ده میلیون تومان بدهی دارد و نمیتواند آن را بازگرداند. سوی دیگر مردی که طلبکار است. وقتی پای فقر درمیان نباشد، مسئله مالی میان این دو نفر باید به نوعی حلوفصل شود یا به مراجع قانونی ارجاع داده شود.
اما پارامترِ فقر و از آن مهمتر، فرهنگِ فقر، معادله را از حیطه یک اجتماع انسانی، به حوزه قانون جنگل میبرد! شکار و شکارگر، آهویی که سراسیمه میدود و ببری که تنِ آهو را میدرد…
طلبکار، دختر نُه ساله بدهکار را به عنوان همسر دوم پسر سی سالهاش، طلب میکند! در واقع، مابقی عمر این کودک بیگناه، ده میلیون تومان قیمت گذاری میشود!
تا همینجا برای کسی که با مصائبِ فقر حاد آشنا نباشد، این مسئله به قدر کافی عجیب و مهیب است؛ اما ماجرا از این هم پیچیدهتر میشود وقتی یک ارگان رسمی شماره حسابی اعلام میکند برای تأمین مبلغ بدهی و نجات دختر!
بیایید از زاویه دیگری به این ماجرا نگاه کنیم.
تصور کنید طلبکار در خیابان بدهکارش را ببیند و با قمه به سمت او حملهور شود. بعد پلیس از راه برسد و به جای برخورد با ضارب مسلح، همان وسط درگیری، در حالی که هنوز طلبکار قمه در دست دارد و عربده میکشد، شماره کارت اعلام کند تا مبلغ بدهی با کمک شاهدان قمهکشی و دیگر رهگذران تأمین شود!! وقتی هم مبلغ تأمین شد، آن را محترمانه تحویل آقای قمهکش بدهد و مسئله فیصله یابد.
ورود هلال احمر یا نهادهای مشابه به موارد اینچنینی بهتر است با شناخت و احاطه کامل به ابعاد اجتماعی و قانونی این نوع موارد و از طریق حرکتهای مبتنی بر قانون و نفی بیقانونی باشد.
اما چنان که در ابتدا گفته شد، فقر، آن قدر نیرومند است که میتواند چارچوب منطق را ویران کند و آدمی، و البته نهادها و ارگانهای رسمی را نیز به بیراههها سوق دهد.
برای پرهیز از ورود اشتباه به این قبیل مسائل، اگر کارشناسان مجرب و نهادهای مردمی باسابقه طرف مشورت قرار نمیگیرند، دستکم پیش از راهاندازی یک کمپین جمعآوری کمکهای نقدی و فرهنگسازی در این زمینه ناصواب، میتوان از خود پرسید آیا خانوادهای که حاشیهنشین نیست و مشکلات متعدد اقتصادی گریبانش را نگرفته و در محیط فقر گرفتار نشده، در مقابل پیشنهاد بیشرمانه و مجرمانه طلبکار، از نهادهای رسمی، توقع حمایت قانونی دارد یا جمع آوری صدقات مردمی برای تأمین وجه؟
در واقع طراحان چنین کمپینی، باید از خود بپرسند اگر کسی جرأت کند و چنین پیشنهادی درباره فرزند یا نوه خردسالِ خودشان مطرح کند، چه توقعی از ارگانهای رسمی در برخورد با آن فرد دارند؟
اصل طلایی اخلاق را از یاد نبریم:
آن چه بر خود نمیپسندی، بر دیگران نیز نپسند!
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!