بیانیه جمعیت امام علی(ع) به مناسبت هجرت مظلومانه یک کودکِ کار از جهانمان
کودک (رکسانا) هر روز سر چهارراههای شهر است و آنقدر این هستن، تکرار شده که گویی بخشی از خیابان شده است و دیگر دیدن چهره رنگ پریده و نگاه غمگینش، دلی را نمیآزارد و کودکیِ به یغما رفتهاش وجدانی را تکان نمیدهد.
شاید شهروند مهربانی در گذر از کنارش برایش غذایی بخرد یا پولی به او بدهد که نه زخمهای او را دوا میکند و نه چسب زخمی بر ترکهای عمیق انسانیت امروز جامعهمان میشود.
رکسانا امروز دیگر سر چهارراه نمیآید. او در میان خاک خوابیده است و شاید در دنیایی دیگر کودکیاش را به رسمیت شناختهاند و به او فرصت خندیدن و بازی کردن دادهاند اما در اینجا هیچکس کودکی او را به رسمیت نشناخت. او حتی یک ورق در این دنیا نداشت که اسمش بر آن نوشته شده باشد و هویتش باشد.
سالها فریاد زدیم و فریادرس خواستیم. برای کودکانمان که بیگناه پرپر میشوند. داستان رکسانا، قصه تنها کودکی از دست رفته پشت چراغ قرمزها و وسط اتوبانها نیست، فاطمه مگر نبود که قد کوچکش زیر ماشین له شد، نازنین مگر نبود که به او تعرض شد، کبری مگر نبود که دزدیدندش، لطیف مگر نبود که آسم گرفت و نفس نمی توانست بکشد….صدایشان به کجا رسید؟؟؟
هرچه فریاد زدیم، پاسخش شد “طرح جمع آوری”،” ساماندهی “، پاک کردن صورت مساله، مجازات معلول به جای علت و….
هرچه فریاد زدیم یکی گفت سیاه نمایی کردید و دیگری از آن تیتر زرد ساخت تا در جنگ قدرت و سیاست چماق کند و بر سر این و آن بکوبد و باز ما تنها ماندیم و کودک تنها ماند.
امروز ما ایستادهایم درکنار یک خانواده داغدار از اهالی خاورمیانه که وضعیتش، فقرش، مهاجرتش، نداشتن اوراق هویتش، استثمارش توسط اربابان زمین، به حاشیه رانده شدنش، سقف محکم نداشتنش، آب سالم نداشتنش، دسترسی به سواد آموزی نداشتنش، بهداشت نداشتنش و همه نداشتههایش جزئی از تقدیر شومی است که برای کودکان خاورمیانه نوشته شده است.
فرزندمان بخاطر نارسایی کلیه از دست رفت. مهم نیست که علت و ریشه این درد از کجا بر جانش زد، اما اگر دختر بیپناه و آواره خاورمیانه مجبور نبود ساعتهای مکرر با ایستادن درچهارراه بدون آبی و غذایی، بدون امکان دسترسی به سرویس” بهداشتی”، بدون یک ساعت استراحت، بدون تنپوش مناسب بایستد تا آن پول سیاه لعنتی را به خانه ببرد، شاید امروز اینجا بود و اینگونه حسرت به دلمان نمیکرد. اگر استراحت میکرد، اگر آب سالم داشت، اگر تغذیه مناسب و بنیه قوی داشت حتما طاقت میآورد.
امروز او از این جهان رفته است و برای دنیای آشفته ما پیامی بر جای گذاشته است:
“کودک نباید تاوان مناسبات دنیای بزرگسالان را بدهد.”
“خانواده نباید کودکیهای یک کودک را منبع درآمد خود کند”
“جامعه نباید سوختن و آب شدن کودکی کودکانش در میان سطلهای زباله و سر چهارراهها را تحمل کند”
“دولت نباید از وظیفه خود در قبال این کودکان شانه خالی کند و طرحهای بیحاصل را با اسامی بیربطی مانند” جمعآوری و ساماندهی ” جایگزین حمایتهای اساسی و اصولی کند.
“رسانه نباید از آسیبهای اجتماعی بهرهبرداری سیاسی کند”
“سلبریتی نباید با کودکان، عکس یادگاری بگیرد و برود و پشت سرش را نگاه نکند”
“هنرمند نباید از درد جامعه غافل باشد”
“شهروند نباید در مقابل مناسبات ظالمانه جهانش سکوت کند و شریک جرم ظلم شود”.
لالاکن دختر زیبای شبنم
امشب خدا برایت لالایی خواهد خواند
◾️روشنک چشمان معصومش را برای همیشه بر این دنیای بی اعتبار بست.
فرشته معصوم ما پس از به دوش کشیدن رنج دوازده زمستان سخت در بامداد ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۰ ما را با دنیایی از اندوه و درد نبودش ترک کرد …
◾️ روشنک به مدت ۵ سال با وجود ضعف جسمانی مجبور بوده ساعات زیادی در خیابان کار کند.
◾️ او چهل روز پیش به طور ناگهانی درگیر نارسایی هر دو کلیه شد و با تب بالا و حال بد به بیمارستان منتقل شد و پس از چندین جلسه دیالیز و تحمل رنج بسیار ، صبح دیروز ما را تنها گذاشت .
◾️از تمامی عزیزان خصوصا داوطلبان عزیز خانه ی ایرانی شهرری که صمیمانه کنار دختر عزیزمان بودند بینهایت سپاسگزاریم و این فقدان بزرگ را به این عزیزان تسلیت میگوییم.
◾️همچنین باقی مانده کمکهای جمع آوری شده برای درمان روشنک عزیزمان با امید به نجات کودکان دیگر ، صرف درمان موارد درمانی مشابه خواهد شد.🖤
سلام ، دوست دارم سکوت نکنم ، دوست دارم چیزی بگم اما به جز تاسف و بالاتر از اون اظهار شرمندگی و روسیاهی در مقابل این اتفاق و همه اونچه در جامعه میگذره حرفی برای گفتن ندارم. حلالیت میطلبم ، هرچند که طلب بخشش و حلالیت دوای درد نیست. با این حال با روسیاهی و شرمندگی ، به خاطر سکوتم و به خاطر بی عملی ، حلالیت میطلبم.