مقاله شارمین میمندی نژاد درباره اعتیاد

هرندی و پدیده معتادپرستی

مقاله شارمین میمندی نژاد ( موسس جمعیت امام علی (ع)) درباره اعتیاد

روزنامه شرق_25 آبان 1394

پدیده اعتیاد و موادمخدر، یکی از مشمئزکننده ترین پدیده ها برای مردم ماست. در طول تاریخ، مردم با خاستگاه اجتماعی پدیده اعتیاد به شدت آسیب دیده‌اند. اعتیاد توسط انگلیسی‌ها وارد این مملکت شد و سال‌هاست خاک ما را سوزانده است و یکی از بزرگ‌ترین فاکتورهای انقلاب اسلامی هم اشمئزاز از اعتیاد بود. مردم خواهان آن هستند که مواد مخدر در کشور به هیچ شکلی وجود نداشته باشد. دقیقا هم یکی از نقاطی که مردم همیشه نسبت به آن حساس بودند، همین محله هرندی است که آن زمان به گود عرب‌ها معروف بود، گود عرب‌ها و دروازه‌غار، که متاسفانه هنوز که هنوز است زخمش با چهره شهر ما عجین شده. مردم نمی توانند این پدیده را تحمل کنند، هیچ زن و مرد ایرانی باشرف و باوجدانی نمی تواند تحمل کند که مواد مخدر به این راحتی در اختیار فرزندانش باشد. به نظر من سال‌هاست که مبارزه با اعتیاد در حد دفتر و دستک و چهار تا نامه و چهار تا حرکت هرازچندگاهی شده و هنوز معلوم نیست که ما چه برنامه ای برای مبارزه با این پدیده داریم. مردم هم سوال جدی از مسئولان دارند که شما چه اقدامی برای جلوگیری از ورود مواد مخدر و سوءمصرف مواد میان جوانان یا حتی تولید مواد، که متاسفانه شاهد تولید مواد شیمیایی در ایران هستیم، کرده‌اید؟ حالاوارد مرحله‌ای شده‌ایم که متاسفانه یک ناکارآمدی و ناکارشناسی هم به آن اضافه شده. ما چند صباحی است که به پدیده معتادپرستی دچار شده‌ایم و از آن سمت دیوار فرو افتاده‌ایم. این هم به خاطر خلا تفکر و دیدگاه در زمینه اعتیاد در ایران است. یعنی کافی است دو، سه نفر در این وضعیت، جو بدهند و ناگهان همه جامعه و مسئولان برای عقب نماندن از این قافله، وارد این فضا شوند. چند صباحی است که تعدادی از کارتن خواب های دیروز، امروز دور هم جمع شده اند و ان جی او هایی را به وجود آورده و کمپ ایجاد کرده اند و به ادعای خودشان می خواهند نگاه جامعه را نسبت به معتاد عوض کنند. من می خواهم بگویم این کار اسمش نگاه عوض کردن نیست، بلکه یک درآمدزایی از معتاد است که درواقع ما مشارکت‌های اجتماعی را با طرح‌های بسیار بسیار بچگانه به سمت معتادان ببریم. مثل اینکه پسماند غذای رستوران‌ها را جمع کنیم و به معتادها بدهیم و مردم را با همین پسماندها به خیابان بکشانیم و در این وضع آشفته و موعظه کردن‌ها جیب مردم را هم خالی کنیم که ما می خواهیم به این معتادها کمک کنیم. این کمک ها نه کارشناسی شده است، نه ریشه‌ای و نه در جهت ازبین بردن معضل بزرگ اعتیاد در کشور ما است. ما یک سری مردم ساده دل را هر هفته با برنامه های خاص به منطقه هرندی می بریم و به معتادان بدون هیچ گونه برنامه و هدفی غذا می‌دهیم. این اتفاق خیلی هم رها می‌افتد. الان چندین گروه از معتادان سابق که می‌گویند ما پاک شده‌ایم، کارشان این است که یک سری مردم را به این محله‌ها ببرند و احساسات مردم را جریحه دار کنند تا به این افراد کفش و لباس و غذا بدهند. این کار بدون هیچ گونه بازخورد سریع و مثبتی برای جامعه اتفاق می‌افتد و از طرفی هم مردم محله هرندی شاهد این هستند که معتادی که روزانه ۱۵۰ هزار تومان به خود و دیگران به خاطر تامین مواد خسارت می‌زند، پاداش‌های اجتماعی را هم به شکل عجیبی دریافت می‌کند. الان ما با مشکلی مواجه هستیم که مفهوم معتاد و فقیر در جامعه ما در حال عوض شدن است. خیلی از خانواده‌هایی که در محله هرندی زندگی می‌کنند، افراد فقیری هستند که از صبح تا شب کار می کنند و زندگی زن و بچه‌شان را اداره می‌کنند و دستشان را هم دراز نمی‌کنند و از کسی کمک هم دریافت نمی‌کنند. اما یک معتاد که در آن محله روزانه به محله و خودش خسارت می‌زند، از انواع کمک‌ها بهره‌مند می‌شود. دلیل این مسئله عدم کارشناسی است. هدف ما از دادن غذا و اعانه‌ها به معتادان چیست؟ آیا می‌خواهیم آن‌ها را برای ترک به جایی ببریم؟ بحث اصلی این است که ما اصلابرای چه این مشارکت اجتماعی را هدر می‌دهیم؟ این سوال جدی را چگونه جواب می‌دهید که حضور مردم به این شکل در کنار معتاد پرخطر چه لزومی دارد؟ من از شما می پرسم حضور یک زن خانه دار در کنار یک معتاد، که ممکن است هپاتیت یا ایدز داشته باشد، در این مراسم شام خوران چه اثری دارد؟ غیر از این است که ما می‌خواهیم احساسات زن شمال شهری را تحریک کنیم و به خاطر پاره‌پوشی معتادان از آنها پول بگیریم؟ متاسفانه ما چندصباحی است اعتراض می کنیم که این رفتار بالاخره با انزجار مردم محل و انزجار آدم هایی که آگاه هستند مواجه خواهد شد. همه جا باید شو اجرا کرد و با کار سطحی شعار داد؟ آن هم در میان آدم‌هایی که آسیب پرخطر به خود و دیگران می‌زنند؟ شما اگر وارد زندان‌ها شوید معتادان زیادی را می‌بینید که گوشواره از گوش بچه‌های کوچک می دزدند تا به مصرف موادشان برسند. این افراد با این کار بارها گوش بچه‌های همین محله را کنده‌اند. آیا این درست است که ما امروز به جایی برسیم که مردم شمال شهر را وادار به پرستش معتادان کنیم؟ آیا با این طرح‌ها که در یک بعدازظهر مردم را بین کارتن خواب‌ها برای پخش غذا ببریم، آیا با پخش قیمه و قورمه این علت‌ها و معلول‌ها پیدا می شوند؟ این سوالی است که جوابش را باید از همین دوستان پرسید.

۰ پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *