برای افغانستان
دهها سال است که افغانستان میان آتش و خون، روی آرامش را ندیده است…
◾️حالا هم تسلط طالبان بر ولایات و ولسوالیهای جدیدتر و افتادن گلوگاههای قدرت و ثروت به دست آنها، دیگربار وحشت از برپایی دادگاههای صحرائی، کشتارهای دستهجمعی و ایجاد محدودیتهای گستردهتر برای زنان و سوءاستفاده از آنها را افزایش داده است.
◾️تسلط طالبان بر بخشی از این کشور، حال و آینده کودکان این سرزمین را هم بیش از گذشته در معرض خطر قرار داده است. در این شرایط دشوار پرتنش، مسئله اصلی اما رویارویی با بحران انسانیای است که پیش چشم جهانیان در حال وقوع است.
◾️در جریان مهاجرتهای اجباری، کودکان از حق تحصیل، بهداشت و تغذیه مناسب محروم میشوند. خطر آسیبهای جسمی و روانی به شدت کودکان و زنان را تهدید میکند و آنها را در معرض اشتغال در کارهای بسیار دشوار در مقابل غذا و جای خواب قرار میدهد.
◾️ تأثیر این آسیبها چند نسل در این خانوادهها باقی خواهد ماند. ماندن این کودکان در سرزمین خود نیز مساوی است با حضوری ناخواسته در میدان جنگی نابرابر به عنوان سپر انسانی یا قربانیانی که قدرتمندان برای حفظ خود نیاز دارند.
◾️این بحرانِ انسانی با تشدید جنگ در افغانستان ابعاد تازهای پیدا خواهد کرد. این وضعیت هر انسان دغدغهمندی را نگران خواهد کرد که چطور میشود مانع تشدید این آسیبها شد.
◾️مسلماً دغدغهمندی، هوشیاری و واکنش مناسب جامعه جهانی میتواند مردم این سرزمین را از اینهمه رنج نجات دهد. گام نخست در این راه، درک رنجی است که کودکان و زنان و شهروندان دردمند افغانستان از سر میگذرانند. نسبت به این رنج نباید بیتفاوت بود.
◾️ تندروها و تندرویهایشان تنها هرات و افغانستان و یک شهر و یک سرزمین را به ویرانه بدل نخواهند کرد، آنها جهانی را به ویرانی خواهند کشاند. نباید بیتفاوت بود.
ما چشم انتظار روزی هستیم که کودکان سپر دفاعی جنگطلبان نباشند، روزی که زنان قربانی قدرتطلبی در جبهههای نبرد نباشند، روزی که صلح بر دنیا سایه بیندازد و جنگ با تمام منافعی که برای صاحبان قدرت دارد از روزگار رخت بندد. ما چشم به راه آن روزیم و برای رسیدن آن در حد توان میکوشیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!