برای نداهایی که خاموش میشوند
برای ندای شش ساله باز هی مینویسم و هی پاک میکنم. گفته بودم نوشتن برای من سادهترین کار سخت دنیاست؟ هی مینویسم و هی پاک میکنم. شاگرد من نبود. درست مثل حمیدرضا که شاگردم نبود و یه روزی با دوچرخهش رفت زیر ماشین، یا درست مثل زهرا که الان دو سه سالی میشه که دیگه […]
