آیین کوچهگردان عاشق
مولا علی (ع) فرمود: «خدا را! خدا را! درباره یتیمان؛ مبادا گاه سیر و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد». طرح «کوچه گردان عاشق» سعی دارد تا با تأکید بر شیوه عملی زندگی بزرگان دین به احیای اندیشه آنان در جامعه در خصوص ضرورتِ مطلقِ خدمت به همنوع بپردازد.
آیینها محل جمع شدن و به هم پیوستن مردم است. باید چشم باز کرد و دید؛ دیدنی که به صدا بینجامد و تغییری مثبت و سازنده ایجاد کند. باید کسی باشد که در این کوچهها قدم بزند، ببیند و احساس «مسئولیت» کند. در جهان امروز عدد محرومان و گرسنگان زمین به میلیاردها نفر میرسد و در کشور ما نیز خانوادههای فقیر و کمدرآمد بیشماری زندگی میکنند که در تأمین مواد غذایی و مایحتاج خود به شدت در مضیقه هستند و فرزندانشان از سوء تغذیه رنج میبرند.
فقر غذایی تبعات مختلفی در زندگی یک کودک دارد. در واقع همانطور که جمله قصهها فراتر از کیسههاست، گویاست؛ هدف از رساندن کیسههای مواد غذایی، نه صرف غذارسانی، که دادن آگاهی به جامعه نسبت به تبعات فقر و یادآوری مسئولیت جامعه در قبال فقر و گرسنگی کودکان است.
آیین «کوچه گردان عاشق» برای پدید آوردنِ تلاشی فراگیر و عزمی ملّی برای ریشهکنی گرسنگی و فقر از کشور و جهانمان برگزار میگردد. تأمین نیازهای غذاییِ حیاتی خانوادههای محروم در ماه مبارک رمضان، شکل اجرایی این طرح را تشکیل میدهد.
کوچه گردان، کوچه گردان با علی
کوچه گردی، کوچه گردی، عاشقیروحِ فقر و روحِ عجز و روحِ جهل
می زداید این همه با عاشقی
کوچه گردان عاشق، نخستین و قدیمیترین طرح جمعیت مستقل امداد دانشجویی – مردمی امام علی (ع) است که از سال ۱۳۷۸ تا کنون بیوقفه برگزار گردیده و با گذشت بیش از ۲۰ سال سعی دارد عبادتی اجتماعی را – در کنار عبادات فردی – در شبهای قدر و به خصوص ایام شهادت مولا علی (ع) ترویج کند.
اما چرا کوچه گردان عاشق؟ و چرا شبهای قدر ماه رمضان؟ این موضوع ریشه در اندیشههای بنیادین جمعیت امام علی و نگاه شخص شارمین میمندینژاد به حضرت علی (ع) به عنوان یک الگوی معنوی برای فعالیت اجتماعی و لزوم بهرهگیری جامعه از این الگو در پرداختن به معضلات جامعه دارد.
در این طرح، کیسههای مایحتاج مورد نیاز یک ماهه هزاران خانواده محروم در شبهای قدر توسط دانشجویان و مردم، تهیه و به درِ خانههای این عزیزان برده میشود؛ و این حرکت در واقع به تأسی از کوچهگردیهای عاشقانه مولا علی (ع) و سیره عملی زندگی ایشان در یتیمنوازی و مهر به همنوع، انجام میشود.
جامعه هدف این طرح را تمامی خانوادههای نیازمند که به دلیل فقر، قادر به تأمین نیازهای اولیه زندگی خود از جمله غذا نمیباشند، تشکیل میدهند.
چشمانداز طرح
ایجاد یک ساختار مناسب برای تأمین نیازهای اولیه خانوادههای نیازمند از طریق کمکهای خیرین به طوری که هر یک از خیرین بتواند کمکهای خود را – با نظارت تیم مددکاری جمعیت – به هر شخصی که تمایل دارد ارائه کند. به این صورت میتوان به یک مدیریت هوشمندانه در امر غذارسانی دست یافت. مدیریتی که از یک سو از اتلاف و اسراف منابع غذایی در مقاصد اشتباه و از سوی دیگر، از رنج گرسنگی و مرگ و میرهای ناشی از آن، در اقصی نقاط کشور جلوگیری می کند. در این سیستم است که مردم نیکوکار و خیرین میتوانند به طور مستقیم کمکهای خود را به دست خانوادههای دردمند برسانند و از نتایج اعمال نوع دوستانه خود مستمرا اطلاع کسب کنند.
اهداف طرح
- تأمین نیازهای اولیه خانوادههای نیازمند
- معرفی خانوادههای نیازمند به خیرین و ایجاد یک پل ارتباطی بین خیرین و نیازمندان
- گسترش فرهنگ نوع دوستی برای فراگیر شدن کردارهای دگرخواهانه و امور خیریه در سطح جامعه
- ایجاد امید در خانواده های نیازمند برای ادامه زندگی
- نزدیک شدن به خانواده ها برای شناسایی مشکلات فرهنگی و اجتماعی کودکانِ آنها و ادامه فعالیت مددکاری با آنان در آینده
- شناسایی مناطق و خانواده های محروم و نیازمند در سطح کشور
در کوچهگردان عاشق، عاطفه را پیدا کردیم
سالی که در «کوچهگردان عاشق» شناسایی شدند، ناپدریاش تریاک مصرف میکرد؛ سال ۱۳۹۴
نداشتن اوراق هویت، بیکاری و فقر، اوضاع را روزبهروز بدتر میکرد.
همزمان، شیشه در محله ارزانتر و زیادتر میشد.
اعتیاد، کوچک و بزرگ نمیشناسد؛
همین چند سال پیش بود که به نوزاد سهماهه محله رحم نکرد، همین چندوقت پیش بود که پدری بعد از مصرف شیشه سر همسر و فرزندش را برید و…
سال ۱۳۹۶ بود که قرار شد یکی از خانههای ایرانی جمعیت امام علی کنار بچههای این محله باشد:«خانه ایرانی قلعه خیابان»
اوایل که به خانه ایرانی میآمد، از بقیه بچهها آرامتر بود. با بقیه بُر نمیخورد.
مادرش برای بچههای خانه آشپزی میکرد و بچههای دیگرش به مهدکودک خانه میآمدند.
به هر بهانهای میخواستیم مدت زمان حضور بچهها در خانه ایرانی بیشتر باشد.
آن سال و دو سال بعد به هر دری زدیم که بتوانیم بچههای بلوچ فاقد اوراق هویت را در مدرسه ثبتنام کنیم. ولی قانون از حق تحصیل این کودکان حمایت نمیکرد.
عاطفه یکی از این بچهها بود. صدها کودک محله حسرت درس خواندن داشتند، دارند و احتمالا خواهند داشت.
عاطفه به خانه ایرانی میآمد، درس میخواند، بازی میکرد و به همت مددکاران خانه ایرانی نزد روانشناس میرفت.
این اواخر دیگر نمیتوانست فضای خانهشان را تحمل کند. خانه نبود، پاتوقی بود که هربار درش را باز میکردی حلقهای از آدمهای پایپ به دست نشسته بودند.
طاقتش تمام شده بود و میگفت برایم کاری بکنید. از خانهشان فراری بود و صبح تا شب را در کوچهها میگذراند. ولی آنجا هم امن نبود، نه برای عاطفه، نه برای هیچ یک از بچههای محل.
ناپدریاش برای خرید مواد میفرستادش نزد ساقی محل. مجبور شدیم ناپدری را مدتی بفرستیم کمپ، اما میدانستیم با برگشتش به خانه، دوباره مصرف میکند، ولی چارهای نبود. مصرف شیشه باعث شده بود بچهها را آزار دهد.
اولین جلسه کارگاه اشتغال، بعد از تعطیلات نوروز ۹۸ برگزار شد. مادر عاطفه غایب بود. از بقیه خانمها پرسوجو کردیم، گفتند امشب عقد عاطفه است. عقدی به ازای ۴میلیون و ۵۰۰ هزار تومان که قرار بود رهن خانه پاتوق دیگری بشود!
دخترک ۱۱ ساله که با جثه نحیفش یک هفته قبل با دوستانش در خانه ایرانی بازی میکرد، حالا قرار بود بشود زن عموی دوتا از دوستانش. رفتیم سراغ حکم قضایی برای جلوگیری از فروش کودکمان.
زمزمههایی از خانواده داماد شنیده بودیم که این دختر اندازه این ۴ ونیم میلیون ارزش ندارد… مگر مادر و پدرش چه کسانی هستند؟!
شب شد و دخترک با کفشهای پاشنه بلند وارد شد. چهرهاش سرد و بیروح بود…
انگار از جهنمی به جهنم دیگر وارد شده بود. مات و مبهوت بود…
زمانی که عقد به هم خورد و دخترک داشت سوار ماشین بهزیستی میشد، دغدغهاش این بود که مادرش پول این لباس و کفش را از کجا تهیه کند و برگرداند…
نزدیک به دوسال از اینماجرا میگذرد و عاطفه در بهزیستی است. در کلاس سوم درس میخواند.
ناپدریاش را بعد از مدتی به خاطر نداشتن مدارک رد مرز کردند.
جمعیت امام علی (ع) برای مادر و ۴فرزند دیگر خانواده خانهای در نزدیکی خانه مادربزرگ رهن کرد و برای مادر کار پیدا کرد.
بعد از مدتی که شرایط مادر بهبود پیدا کند شاید بشود عاطفه را با ملاحظات مددکاری دوباره به خانه برگرداند.